بریده‌هایی از کتاب دنیای من و مادربزرگ: بازی‌های ساده و سرگرم‌کننده برای شادی نوه‌ها

کوه آرزو و خوشبختی سنگ نسبتاً بزرگی پیدا کنید و آن را به کوه آرزوهای خودتان تبدیل کنید. گچی بردارید و در پیاده‌روی کنار منزل، دایره‌ای به قطر چهار متر بکشید. حال سنگ آرزوهایتان را در وسط این دایره قرار دهید. روی خط بسته‌ی دایره بایستید و درحالی‌که برای نوه‌ی خود آرزوهای خوب می‌کنید، فندق، گردو یا حتی دکمه و سنگ به طرف کوه پرتاب کنید؛ برای هر آرزو یک سنگ یا یک دکمه. این آرزوها می‌توانند برای خوشبختی، سلامتی، پیدا کردن دوستان خوب و... باشند. سپس نقش‌ها عوض می‌شوند؛ حالا نوبت کودک است که دکمه‌ها را پرت و برای مادربزرگش چیزهای خوب آرزو کند.

جابه‌جا کردن اشیاء در حالی‌که کودک پشت در اتاق منتظر ایستاده، مادربزرگ جای یکی از وسایل اتاق مثلاً صندلی، آباژور و یا چارپایه را تغییر می‌دهد. سپس فریاد می‌زند: «بیا تو!» کودک وارد اتاق می‌شود. حالا او باید بفهمد که جای چه چیزی در اتاق مادربزرگ تغییر کرده است. بدون شک کودک به سرعت متوجه می‌شود که چه چیزی جا به جا شده است. در دور بعدی بازی، شئ کوچک‌تری مانند گلدان گل، تصویر روی دیوار، عکس روی پیانو و... جا به جا می‌شود. در این صورت، کودک مکث می‌کند تا با دقت بیشتری نگاه کند و جزئیات را دقیق‌تر به ذهن بسپارد. سپس نقش‌ها عوض می‌شوند. اکنون نوبت کودک است که دقت و حافظه‌ی مادربزرگ را امتحان کند.

زبان رمزی وقتی انسان متوجه چیزی می‌شود که برای دیگران حکم معما را دارد، حس خوبی به او دست می‌دهد. ساده‌ترین زبان رمزی آن است که به جای بعضی کلمات مهم و معین کلمات دیگری جایگزین گردد. مثلاً می‌توان به جای‌ «مامان» واژه «گل نرگس» ، به جای «بابا» «گلدان گل» و به جای «داداش» کلمه‌ی «خرس کوچولو» را به کار برد. در این صورت می‌توان جمله‌ی ‌ساده‌ای به ترتیب زیر ساخت: ‌ «خرس کوچولو می‌داند که گلدان گل برای شب عید چه هدیه‌ای به گل نرگس می‌دهد!» در این هنگام مشاهده چهره‌ی متعجب و پرسش‌گر بقیه‌ی اعضای خانواده بسیار لذت‌بخش است.

دقت کن! مادربزرگ از نو‌ه‌اش می‌خواهد که چشمانش را ببندد و در این حالت از او سؤال‌هایی می‌پرسد؛ مثلاً لباس من چه رنگی است؟ کدام کفشم را پوشیده‌ام؟ چشم‌های من چه رنگی‌اند؟ و... از این‌که کودک با دقت به همه‌ی ِسؤال‌ها پاسخ می‌دهد، متعجب می‌شوید، اما کمی صبر کنید! ممکن است عکس ماجرا اتفاق بیفتد و او از شما سؤال کند. آن وقت می‌فهمید که تا چه اندازه در نگاه به محیط اطراف خویش بی‌توجه بوده‌اید؟