بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غریبه | طاقچه
کتاب غریبه اثر خسرو باباخانی

بریده‌هایی از کتاب غریبه

انتشارات:نشر ستاره‌ها
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
هوا داشت روشن می‌شد. سپیده دمیده بود. هنوز امّا اطراف‌به خوبی دیده نمی‌شد. خاکستری بود، گرگ و میش. یا به قول‌آقامهدی گاوگم بود.
shariaty
رحمت به شیری که شما را خورد!
shariaty
اول‌چند گلوله‌ی گاز اشک‌آور شلیک کردند. خیلی‌ها نمی‌دانستیم‌گاز اشک‌آور چیست و چه می‌کند. تا به خود بجنبیم، سرفه وسوزش گلو و چشم و ریزش مدام اشک و استفراغ، حسابی‌حال‌مان را گرفت.
shariaty
عجیب‌تر این‌بود که هر چقدر بیشتر تحت شکنجه و اذیت و محدودیت قرارمی‌گرفت، بیشتر مصمم‌تر می‌شد و با انرژی و شجاعت‌بیشتری مبارزه می‌کرد.
shariaty
بارها شاهد بودم که مثلاً ۴۸ ساعت لب به غذانزده یا ۷۲ ساعت گذشته نخوابیده. ممکن نبود تا قبل از اتمام‌کارش، غذا بخورد و استراحت کند.
shariaty
تحملّش در برابر گرسنگی و بی‌خوابی باور کردنی‌نبود.
shariaty
انسان به طور فطری به مظلوم و مظلومیت حساس است ونسبت به انسان‌های مظلوم احساس همدردی و علاقه می‌کند.
shariaty
فقر پدر نیز خود نعمت‌بود که برایشان به ارث نهاده است...
shariaty

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

صفحه قبل
۱
صفحه بعد