توصیههای عاشقانهای که همانقدر پرشورند که پاک و بیآلایش به نظر میرسند.
Atiyeh
هفتهها، ماهها، سالها سپری میشود و درحالیکه هر کدام سرنوشت خود را با نظم و ترتیبی متفاوت دنبال کردهاند، ناگهان منطقِ اقبال آنها را روبهروی هم قرار میدهد. این زن معشوقهٔ این مرد میشود و به او عشق میورزد. چطور؟ چرا؟ زندگیهای آن دو نفر یکی است؛ صمیمیت همین که به وجود میآید در نظرشان چنین مینماید که همیشه وجود داشته است و هر چیزی پیش از آن بوده از خاطر عشّاق محو میشود.
Atiyeh
مردم اغلب از مسئلهای کودکانه خوشحال میشوند و زایل کردن این شادی بدجنسی است، خاصه وقتی که میتوان به آن کاری نداشت تا فردی که به این شادی دست یافته است خوشحالتر شود.
Atiyeh
در مارگریت هنوز هم غرور و استقلال وجود داشت: دو احساس که اگر جریحهدار شوند میتوانند کاری را بکنند که فقط حجب و حیا قادر است انجام دهد.
Atiyeh