انتظارات دیگران را جذب و به فشاری تبدیل میکنیم که مانند باری بر دوش روح و زندگیمان سنگینی میکند و بی هیچ دلیلی از پا درمیآییم. زور میزنیم تا به اهداف غیرواقعبینانه برسیم، به رؤیاهایی که یک زمانی یک نفر میخواسته که ما داشته باشیم، به خیالپردازیهایی که با زندگیمان سازگار نیست و خودمان آنها را مانند فیلمی خیالی در سرمان ساختهایم.
me
مهمترین چیز در زندگی، زندگی کردن است که با زنده ماندن تفاوت آشکاری دارد.
parastoo mohajer
میتوانید این تعادل را برقرار کنید.
درماندگی آموختهشده
در دههٔ ۱۹۷۰، مارتین سلیگمن روی مفهومی کلیدی در روانشناسی بهنام «درماندگی آموختهشده» کار کرد که مانند تسلیم شدن عمل میکند؛ زیرا چارچوب مرجعِ در دسترس این است که «هرکاری انجام بدهم، تفاوتی ایجاد نمیکند». (۱) ا
me
شرایط، علایق، نگرانیها و حوزههایی از زندگیمان که در برابر رنج آسیبپذیرند، در طول زندگی تغییر میکنند. با علایق متفاوت وارد دورههای متفاوت زندگی میشویم. اولویتهایمان تغییر میکنند و آنچه دیروز برایمان مهم نبود، امروز برایمان حیاتی است. ما رشد میکنیم، پختهتر و قویتر میشویم؛ ولی ترسهایمان هم بیشتر میشوند. در مراحل خاصی از زندگی ممکن است ضعیفتر، آسیبپذیرتر و در برابر رنج ترسوتر باشیم. بنابراین، بر اساس تجربیات پیشین نمیتوانیم پیشبینی کنیم چه واکنشی نشان میدهیم؛ زیرا ممکن است شرایط تغییر کرده باشد. شاید محسوس نباشد؛ ولی بهاندازهای هست که دیگر مانند گذشته آسیب نبینیم. دوست دارم تفکراتی را با شما در میان بگذارم که امیدوارم به ساخت چارچوبی منجر شود که ناملایمات را در آن جای دهید.
me