بریدههایی از کتاب آرایش دشمن
۳٫۸
(۷۵)
«دوست داشتن یعنی هردو به یک سو بنگریم.»
Bertha
ـ این نیاز آدمها به اینکه دیگران را متهم به تباهکردن هستیشان کنند خندهدار است. درحالیکه خودشان خیلی خوب از پس این کار برمیآیند. بدون نیاز به کمک کسی!
کیان
هیچچیز نیرومندتر از ذهنی که تحت سیطرهٔ ایمان باشد نیست.
Mahsa Saadati
من به دشمن اعتقاد دارم چون هرروز و هرشب او را سرِ راهم میبینم. دشمن همانی است که از درونت چیزهایی را که برایت ارزشمندند نابود میکند. همانی که انحطاط موجود در هر واقعیتی را بهمان نشان میدهد. همانی است که دنائت خودتان و دوستانتان را برایتان آشکار میکند. همانی است که در یک روز فوقالعاده، دلیلِ موجهی برای شکنجه دادنتان مییابد. همانی است که حالتان را از خودتان بههم میزند. همانی است که وقتی نگاهتان به چهرۀ آسمانی یک زن غریبه بیفتد مرگ موجود در آنهمه زیبایی را بشارت میدهد.
کیان
بله، زندگی سرشار از دردسرهای کوچکی است که موجب نامعقولشدن آن است.
mahsa
توی دنیا هیچچیز فهمناپذیرتر از چهرهها نیست، یا بهتر بگویم، از برخی چهرهها: مجموعهای از خطوط و نگاههایی که بهیکباره تبدیل میشود به تنها واقعیت موجود و مهمترین معمای عالمِ هستی که با عطش و ولع به آن مینگریم، انگار که برترین پیام بر آن حک شده باشد. تشریحش بیفایده است: اگر میگفتم موهایش خرمایی و چشمهاش آبی بود که بود، چیز زیادی عایدتان نمیشد. در رمانها چه چیزْ مشمئزکنندهتر از این توصیفات اجباری از قهرمانان زن است که در آنها از هیچ رنگولعابی فروگذار نمیکنند؟ انگار که قرار است چیزی را عوض کند. درحقیقت، اگر موهاش بور و چشمهاش قهوهای بود هم در اصل ماجرا فرقی نمیکرد.
Mahsa Saadati
من اینجا نیامدهام که شما درمانم کنید. آمدهام شما را بیمار کنم.
Haniye
ـ شما دیوانگی را از حد گذرانیدهاید.
ـ من اینطور فکر نمیکنم. ازنظرِ من دیوانه موجودی است که رفتارهایش قابل توضیح نیست. اما من میتوانم همهاش را براتان توضیح بدهم.
ܢَ̣ܢܚ݅ܥܼߊܝ̇ߺ
این خاصیت مغز آدمی است: روی جزئیات تمرکز میکنی تا مجبور نباشی به اصل بپردازی.
نیلوفر
بدترین چیز این است که شما حتی در اختلالات روانیتان هم پرمدعا هستید.
Haniye
نباید کاری را که بیاندازه بینقص بوده دستکاری کرد. نتیجهای جز پشیمانی در پی ندارد.
Haniye
پشیمانی خطایی است افزون بر خطای پیشین.
ܢَ̣ܢܚ݅ܥܼߊܝ̇ߺ
ین نیاز آدمها به اینکه دیگران را متهم به تباهکردن هستیشان کنند خندهدار است. درحالیکه خودشان خیلی خوب از پس این کار برمیآیند. بدون نیاز به کمک کسی
mahsa
من به دشمن اعتقاد دارم چون هرروز و هرشب او را سرِ راهم میبینم. دشمن همانی است که از درونت چیزهایی را که برایت ارزشمندند نابود میکند. همانی که انحطاط موجود در هر واقعیتی را بهمان نشان میدهد. همانی است که دنائت خودتان و دوستانتان را برایتان آشکار میکند. همانی است که در یک روز فوقالعاده، دلیلِ موجهی برای شکنجه دادنتان مییابد. همانی است که حالتان را از خودتان بههم میزند. همانی است که وقتی نگاهتان به چهرۀ آسمانی یک زن غریبه بیفتد مرگ موجود در آنهمه زیبایی را بشارت میدهد.
mahsa
این نیاز آدمها به اینکه دیگران را متهم به تباهکردن هستیشان کنند خندهدار است. درحالیکه خودشان خیلی خوب از پس این کار برمیآیند. بدون نیاز به کمک کسی!
Haniye
مدارک مادی آنقدر سردستی و بیخودند که باید بهجای اینکه برای اثبات محکومیتها بهکار بروند، برای ابطال آنها بهکار بروند.
Haniye
وقتی کسی را دوست داریم توی ذهنمان باهاش حرف میزنیم.
Haniye
اگر مردم حافظهاش را داشتند، صحبتهای هم را در مورد مسائلی که فکر میکردند چیزی ازش نمیدانند میفهمیدند.
Haniye
هیچ قانونی خیال را ممنوع نکرده.
Haniye
هرکسی سزاوار جنایتکارانی است که با او طرفاند.
MH
حجم
۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
قیمت:
۲۳,۰۰۰
۶,۹۰۰۷۰%
تومان