بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب داستان هایی از دنیای جادویی هری پاتر | طاقچه
تصویر جلد کتاب داستان هایی از دنیای جادویی هری پاتر

بریده‌هایی از کتاب داستان هایی از دنیای جادویی هری پاتر

۴٫۲
(۸۲)
در نهایت، لازم نیست شما یک شمشیردار گرفیندوری باشید تا قهرمان خوانده شوید. گاهی، تنها چیزی که نیاز است، داشتن قلبی بی‌ریاست...
elsana mohammadi
ما همان‌طور شروع می‌کنیم که هر ساحره یا جادوگری در مسیرش به هاگوارتز شروع خواهد کرد؛ از ایستگاه کینگزکراس لندن
EXO_L
تقریباً چیزهای زیادی را از هاگوارتز می‌دانیم؛ مدرسه‌ای است برای ساحره‌ها و جادوگرانی که توسط نامه‌رسانی جغدی دعوت‌شده‌اند. این مدرسه دارای صد و چهل‌ودو پلکان است که طوری حرکت می‌کنند انگار خودشان عقل دارند! و توسط گودریک گریفندور، راونا ریونکلاو، هلگا هافلپاف و سالازار اسلترین تأسیس شد و گروه‌های هاگوارتز بر اساس آن‌ها نامیده شدند. در هاگوارتز حتی یک گذرگاه مخفی زیر مجسمه‌ی ساحره‌ی یک‌چشم وجود دارد که به یک فرد تقریباً لاغر این امکان را می‌دهد که وارد انبار فروشگاه دوک عسلی شود.
منصوره مصطفی زاده
مدرسه با آغوش باز بازگشت مینروا مک گوناگل را پذیرفت. مینروا خود را غرق کارش کرد و نشان داد که استادی سختگیر اما الهام‌بخش است. او قاطعانه به خود می‌گفت که اگر او نامه‌های دوگل مکگره گور را در جعبه‌ای قفل‌شده زیر تختش نگه می‌داشت، بهتر از آن بود که چوب‌دستی‌اش آنجا قفل‌شده باشد. با این اوصاف، خبر ازدواج دوگل با دختر یک کشاورز دیگر که از طریق ایزابل به گوشش رسیده بود، ضربه‌ای روحی سختی به او وارد کرد. آن شب آلبوس دامبلدور، مینروا را با چشمانی پر از اشک در کلاسش یافت و او همه‌ی داستان را برایش شرح داد. آلبوس دامبلدور او را دلداری داد و راهنمایی کرد و بخشی از پیشینه خانوادگی خود را برای مینروا بازگو کرد که پیش‌ازاین مینروا از آن اطلاعی نداشت. رازهایی که آن شب میان آن دو شخصیت عمیقاً تودار ردوبدل شد، پایه‌گذار یک دوستی و احترام پایدار از سوی هردوی آن‌ها شد. مینروا مک گوناگل یکی از افراد انگشت‌شماری بود که می‌دانست یا شک کرده بود که در سال ۱۹۴۵، آن لحظه چقدر برای دامبلدور وحشتناک بود که با جادوگر سیاه گلرت گریندل والد روبرو شود و او را شکست دهد.
فاطیما سیروس
وزارت سحر و جادو
EXO_L
هاگوارتز قلعه‌ای جادویی و سحرآمیز است که دارای دخمه‌های بزرگ، سیاهچاله‌ها، برجک‌ها، یک درخت بداخلاق، دریاچه‌ای وسیع پر از مردم دریایی و محوطه‌ای پر از موجودات جادویی است.
smh
طولانی‌ترین دوران وزارت و همین‌طور جان‌سخت‌ترین وزیر بود. او یک «اقدام به ترور» از طرف یک سانتور (با لگدزدن) مواجه شد که از یک جوک معروف وی که می‌گفت «یک سانتور، یک روح و یک کوله وارد بار شدند» رنجیده بود.
المپیان؟:)
بااین‌حال، صحیح است که من از او الهام گرفتم، سپس آن را اغراق‌آمیز کرده و رنگ دخترانه‌ای به او زدم و این پاپیون لیمویی کم‌رنگ بود که فکر آرایش دولورس آمبریج را در سر من قرار داد.
المپیان؟:)
آرتمیسیا لوفکین ۱۷۹۸ ـ ۱۸۱۱ اولین وزیر سحر و جادوی زن بود. او اداره همکاری‌های بین‌المللی جادویی را تاسیس و سخت تلاش کرد و موفق شد یک جام جهانی کوئیدیچ در دوران وزارت خود در بریتانیا برگزار کند.
المپیان؟:)
زیر نظر کینگزلی شکلبوت، آزکابان از وجود دیوانه سازها پاک‌سازی شد و بقایای زندان قبل جمع‌آوری شد؛ اما همچنان به‌عنوان یک زندان استفاده می‌شود. محافظان کنونی کارآگاهانی هستند که به‌طور منظم با سرزمین اصلی جابه‌جا می‌شوند. هیچ قانون‌شکنی‌ای از زمان تدوین سیستم جدید رخ نداده است.
آبرنگ
گروه گریفیندور نیز خانه‌ی نیک تقریباً سربریده است که در دوران زندگی‌اش سر نیکلاس دو نیمسی پورپینگتون بوده است. چیزی که او به آن مفتخر است و چندان جادوگرانه نیست، به سر بردن زندگی در دربار هنری هفتم بوده است تا اینکه به طرز احمقانه‌ای تلاش کرد یکی از بانوان خدمتگزار دربار را با جادو زیبا کند و متأسفانه منجر به رشد عاج در صورت وی شد. چوب‌دستی سر نیکلاس از وی گرفته شد و به اعدام خشن محکوم شد و سر وی قطع‌شده و تنها به‌وسیله یک رباط به گردن وی آویزان ماند. او هرگز در انجمن ارواح کاملاً بی‌سر پذیرفته نشد.
آبرنگ
فقط یک نفر وجود دارد که همه‌چیز را راجع به هاگوارتز می‌داند
m.nadi
اگر یک‌چیز باشد که این داستان‌ها آن را ثابت کنند، آن است که شجاعت در اشکال و اندازه‌های گوناگونی به دست می‌آید؛ فرقی نمی‌کند؛ چه می‌خواهد ریموس لوپین باشد که دنیای جادوگری را نجات می‌دهد یا سیلوانس کتلبرن که از اتاق زیرشیروانی‌اش به سمت مرگ‌خواران کرم فلوبر پرتاب می‌کند. در نهایت، لازم نیست شما یک شمشیردار گرفیندوری باشید تا قهرمان خوانده شوید. گاهی، تنها چیزی که نیاز است، داشتن قلبی بی‌ریاست...
امیر.ر.چقامیرزا_کاربر ۳۲۱۸۰۴۴
من می‌توانم به شما یاد بدهم شهرت، شکوه و عظمت و حتی درپوش مرگ را داخل بطری بریزید...
Raha.Sh
پدرها و مادرها اغلب با بدخلقی و احساس حماقت از نزد غیب‌گویان نام‌گذاری بازمی‌گردند، درحالی‌که آرزو می‌کنند کاش پیش‌بینی‌های غیب‌گو را درباره‌ی شخصیت و آینده‌ی فرزندشان نشنیده بودند.
ژنرالیسم
هاگوارتز قلعه‌ای جادویی و سحرآمیز است که دارای دخمه‌های بزرگ، سیاهچاله‌ها، برجک‌ها، یک درخت بداخلاق، دریاچه‌ای وسیع پر از مردم دریایی و محوطه‌ای پر از موجودات جادویی است.
dina
اگر یک‌چیز باشد که این داستان‌ها آن را ثابت کنند، آن است که شجاعت در اشکال و اندازه‌های گوناگونی به دست می‌آید؛ فرقی نمی‌کند؛ چه می‌خواهد ریموس لوپین باشد که دنیای جادوگری را نجات می‌دهد یا سیلوانس کتلبرن که از اتاق زیرشیروانی‌اش به سمت مرگ‌خواران کرم فلوبر پرتاب می‌کند. در نهایت، لازم نیست شما یک شمشیردار گرفیندوری باشید تا قهرمان خوانده شوید. گاهی، تنها چیزی که نیاز است، داشتن قلبی بی‌ریاست...
Matin Dolatkhah
تمامی دانش‌آموزان سال اولی هاگوارتز باید هشت مبحث را بردارند: تغییر شکل، افسون‌ها، معجون‌سازی، تاریخ جادوگری، دفاع در برابر جادوی سیاه، نجوم، گیاه‌شناسی و دروس پرواز (بر روی جارو) اجباری هستند.
n.m🎻Violin
وزرای متوالی از ابهت و مهارت جادویی دامبلدور وحشت داشتند و مایل بودند ترس‌هایی را مخفی کنند که دامبلدور سعی داشت بر آن‌ها غلبه کند.
ژنرالیسم
«روی رؤیاهایت تمرکز کن»
babajaga

حجم

۶۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۶۵۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد