بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کمبوجیه و من (پادشاهی مهر و کین) | طاقچه
کتاب کمبوجیه و من (پادشاهی مهر و کین) اثر آروشا دهقان

بریده‌هایی از کتاب کمبوجیه و من (پادشاهی مهر و کین)

نویسنده:آروشا دهقان
انتشارات:نشر موج
امتیاز:
۴.۵از ۲۴ رأی
۴٫۵
(۲۴)
نفرین این تاج و تخت، تنهایی‌ست.
مهرآسا رضایی
پدرم همیشه کاشتن را برتر از کشتن می‌دانست.
مهرآسا رضایی
من دوستت دارم چون دوستت دارم. عشق نیازی به دلیل ندارد.
Mehrnaz
کاش می‌توانستم تو را بکشم. ای کاش اینقدر دوستت نداشتم
مهرآسا رضایی
از دست‌دادن زنی که دوستش داشت، شوریده‌اش کرده بود؛ مانند این درخت!
Lady Marian
رودابه گیسوان بافته‌ش رو پایین انداخت تا زال اون‌ها رو بگیره و بالا بیاد. پهلوان، گیسوان رو بوسید و گفت: «مباد که من زلف مشک بوی تو را کمند کنم.»
مهرآسا رضایی
- کسی که خطر می‌کند نباید اینقدر زود روحیه‌اش را ببازد. شمشیرت را از رو نبند. کمبوجیه را که می‌شناسی. نباید بی‌پروا با تصمیم‌هایش مخالفت کنی. - من هم پسر کوروشم و شاهزادهٔ ایران. نمی‌توانم در برابر کردارهای نادرست این شاه جوان خاموش بمانم. پدرمان هم این خاموشی را نمی‌پسندد.
مهرآسا رضایی
من برای کمبوجیه، آمیتیسِ نبوکدنصر بودم!
Lady Marian
بشود که آنان به خدای من بگویند به کوروش که پادشاهی تو را گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار. برای همیشه.
مهرآسا رضایی
«باید شاه‌کمبوجیه رو بکشی!»
مهرآسا رضایی

حجم

۳۹۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۳۹۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد