بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کمبوجیه و من (پادشاهی مهر و کین) | طاقچه
تصویر جلد کتاب کمبوجیه و من (پادشاهی مهر و کین)

بریده‌هایی از کتاب کمبوجیه و من (پادشاهی مهر و کین)

نویسنده:آروشا دهقان
انتشارات:نشر موج
امتیاز:
۴.۴از ۳۵ رأی
۴٫۴
(۳۵)
پدرم همیشه کاشتن را برتر از کشتن می‌دانست.
مهرآسا رضایی
نفرین این تاج و تخت، تنهایی‌ست.
مهرآسا رضایی
من دوستت دارم چون دوستت دارم. عشق نیازی به دلیل ندارد.
Mehrnaz
کاش می‌توانستم تو را بکشم. ای کاش اینقدر دوستت نداشتم
مهرآسا رضایی
از دست‌دادن زنی که دوستش داشت، شوریده‌اش کرده بود؛ مانند این درخت!
Lady Marian
رودابه گیسوان بافته‌ش رو پایین انداخت تا زال اون‌ها رو بگیره و بالا بیاد. پهلوان، گیسوان رو بوسید و گفت: «مباد که من زلف مشک بوی تو را کمند کنم.»
مهرآسا رضایی
- کسی که خطر می‌کند نباید اینقدر زود روحیه‌اش را ببازد. شمشیرت را از رو نبند. کمبوجیه را که می‌شناسی. نباید بی‌پروا با تصمیم‌هایش مخالفت کنی. - من هم پسر کوروشم و شاهزادهٔ ایران. نمی‌توانم در برابر کردارهای نادرست این شاه جوان خاموش بمانم. پدرمان هم این خاموشی را نمی‌پسندد.
مهرآسا رضایی
من برای کمبوجیه، آمیتیسِ نبوکدنصر بودم!
Lady Marian
بشود که آنان به خدای من بگویند به کوروش که پادشاهی تو را گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار. برای همیشه.
مهرآسا رضایی
«باید شاه‌کمبوجیه رو بکشی!»
مهرآسا رضایی
آرته‌بامه احتمالاً همسر محبوب داریوش بوده چون هزینه‌های گزافی براش می‌شده.
مهرآسا رضایی
«فراموش نکن! شکست‌دادن دشمن بی‌خانه سخت‌تر است. از مردمی که به هیچ چیزی دلبستگی ندارند، باید ترسید.»
aylin
زنان قدرتمند ترسناکند؛ البته برای مردانی که می‌خواهند بر آن‌ها چیره شوند.
روژینا
- اَدَم راستامَ وَوُشتا. اَدَم مَنی‌یَ‌ئی‌یَ. اَدَم وی‌یَتَرَیَمَ. وَرتی‌یَ‌ئی‌ی.
مهرآسا رضایی
هفت روز گذشته بود که کوروش به شهر آمد. هیچ خونی بر زمین ریخته نشده بود. هیچ نیایشگاهی چپاول نشده بود. سربازان پیروز به جان و دارایی هیچ‌کس دست‌درازی نکرده بودند و شاه شکست‌خورده، زنده و تندرست به کارامانی تبعید می‌شد.
radikal
- گاهی وقت‌ها، کاری که ساده‌ست درست هم هست.
bahareh
کمبوجیه شخصیت منفی این داستان نیست. کمبوجیه، هیولایی که هرودوت می‌گه هم نیست. این آدم، شاه ایرانه؛ پسر کوروش بزرگ! هرچیزی که می‌خواد رو داره. انقدر قدرتمنده که هر کاری بخواد می‌کنه، اما خیلی تنهاست
aylin
چیزی به نام جادو وجود ندارد. پشت هر پدیدهٔ شگفت‌انگیزی دانشی نهفته است. نمی‌تواند جز این باشد. این دیگه چیه؟ این‌جا واقعاً پانصد سال پیش از میلاد مسیحه؟ کمبوجیه مثل انسان قرن بیست‌ویکم حرف می‌زنه. با آدم‌هایی که این‌جا دیدم فرق داره. لحظه‌ای از ذهنم می‌گذره که شاید به خاطر همین دیدگاه متفاوته که بهش لقب شاه دیوانه رو دادند
Artemis
اگر کسی به مرگ بسیار نزدیک شود، پزشک نمی‌تواند مرده را از زنده تشخیص دهد، اما سگ می‌تواند. همیشه وقتی کسی می‌میرد، سگی را کنار تن بی‌جانش می‌آورند تا دل‌استوار شوند که مرده است.
مهرآسا رضایی
آدم‌ها وقتی چیز با ارزشی رو از دست می‌دن انگار که تکه‌ای از وجودشون کم شده. از دست‌دادن همیشه سخته، ولی اگر اون تکه، تکه‌ای باشه که به قلب آدم گره خورده تحمل نبودش خیلی سخت‌تر می‌شه.
• |𝑆ℎ𝑖𝑟𝑖𝑛| •

حجم

۳۹۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۳۹۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد