بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ

بریده‌هایی از کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ

نویسنده:سنتیا هند
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۵از ۱۴ رأی
۲٫۵
(۱۴)
«چی رو توی کلمهٔ شجاع دوست داری؟» اِلی جواب می‌ده: «از این خوشم می‌آد که این کلمه از یه فعل گرفته شده. شجاع چیزی نیست که هستیم. شجاع چیزیه که انجام می‌دیم. این کلمه از یه فعل می‌آد. من این کلمه رو تحسین می‌کنم.»
zohreh
به تو عشق می‌ورزم مثل گلی که هیچ‌وقت شکفته نمی‌شود ولی درون خود نوری پنهان از گل‌ها دارد.
zohreh
واسه همه‌چی دیر شده. من خیلی دیر کردم.
zohreh
دستهٔ پُر از گلِ رُز رو برداشت و داد به من: «این‌ها هیچ‌وقت به این قشنگی که الان هستن نمی‌شن، پس همین لحظه باید ازشون لذت ببریم.»
zohreh
یه بخش از زیبایی گل‌ها واسه این واقعیته که عمر کوتاهی دارن.
zohreh
وقت یه برنامهٔ واقعی واسه خودکُشی نداشتم. از مرگ خیلی می‌ترسیدم. از تاریکی. از اینکه از این زندگی برم بیرون.
zohreh
«نباید این کار رو با خودت بکنی، اجازه بده مردم باهات ارتباط داشته باشن. فقط این‌طوری می‌تونن کمکت کنن.»
zohreh
«ما توی این جشن‌ها شرکت می‌کنیم تا مدرک داشته باشیم که ما هم یه روزی جوون بودیم.»
zohreh
ترس از فضاهای بسته همراه با ازدحام جمعیت دارم. چیزی مثل احساس خفگی بهم دست می‌ده وقتی دوروبرم پُر می‌شه از این‌همه آدم. باید فضای خودم رو داشته باشم. باید نفس بکشم.
zohreh
گریه‌های عصبی دخترونه واقعاً واگیر داره.
zohreh
چیزی که می‌نویسم تا همیشه می‌مونه. توی زندگی هیچ پاک‌کنی وجود نداره. می‌خوام همه‌چی رو خط بزنم و دوباره شروع کنم.
zohreh
نویسندگی کار من نیست. از همون اول با استعداد ریاضی دنیا اومدم. به معادله‌ها فکر می‌کنم. کاری که می‌خوام بکنم، اگه واقعاً بتونم فکرم رو روی کاغذ بیارم و چیز مفیدی بنویسم، همه‌شون خاطره‌های من هستن، یه مرور سریع از زندگی‌م واسهٔ این‌که راهی پیدا کنم تا این دردها رو کم کنم، تقسیم کنم، متغیرهایی توی اون‌ها بذارم و تکونی بهشون بدم. می‌خوام جداشون کنم تا معنی معادلات نامفهوم رو بفهمم، تا فرضیه‌ها رو به حقیقت تبدیل کنم.
zohreh
حتی نمی‌تونم خاطرهٔ لحظه‌های شاد رو از وسط خاطره‌های دیگه بکشم بیرون.
zohreh
«نمی‌خوام مثل هِمینگوِی باشی. هِمینگوِی آدم احمقی بود. می‌خوام هرچی رو به ذهنت می‌رسه بنویسی. اتفاقات زندگی روزمره، فکرت، احساساتت.»
zohreh
«تو به یه راه خروج نیاز داری. همه‌چیز رو تویِ خودت نگه می‌داری. این برات خوب نیست.»
zohreh

حجم

۳۱۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۳۱۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد