گرچه کشتاری که در چستر اتفاق افتاد کاملاً هم از چشم رسانهها دور نماند (مجلهٔ تایم در شمارهٔ ۱۵ نوامبر ۱۹۴۸ خود به آن پرداخت)، توجه نسبتاً کمی در مطبوعات سراسری برانگیخت و سریع از یادها رفت. بیتوجهی افکار عمومی به این جنایت توجیهی معلوم و البته مذموم داشت: به گزارش تایم، این جنایت در «محلهٔ سیاهان» چستر روی داد و غیر از یکی از قربانیان همگی سیاهپوست بودند، ازجمله خود کالینز و کارآگاه پرنزلی. در آن روزگار نیز مانند امروز، آمریکای سفیدپوست حتی به تکاندهندهترین جنایاتی که میان سیاهپوستان رخ میداد بیاعتنا بود.
الهام حمیدی
در هر دورهای از تاریخ جنایتی رخ میدهد که تجسد تاریکترین تشویشهای آن دوره میشود. در آمریکای عصر ویکتوریا ـ پیش از تدوین قوانین نظارت دولت بر غذا و دارو، وقتی پزشکان بیمارانشان را با داروهای حاوی استریکنین درمان میکردند و نانواها برای افزایش عمر خمیر از سولفور مس استفاده میکردند ـ کسی که قربانیانش را با سم میکشت تجسد مهیبترین کابوس آمریکاییها شد.
الهام حمیدی
گارلن ویلسون گرچه تمام خانوادهاش را در پیادهروی مرگ آنرو از دست داد، در مصاحبه با مجلهای گفت علاقهای به انتقام ندارد.
الهام حمیدی
بیمارستان ایالتی نیوجرسی در ترنتون، که پیشتر به آن دیوانهخانهٔ نیوجرسی میگفتند، چنان گذشتهٔ عجیبی داشت که به نظر میرسید زاییدهٔ تخیلات نویسندهٔ داستانهای ترسناک باشد. دوروتی لیند دیکس، از پیشگامان دفاع از حقوق بیماران روانی، این بیمارستان را طبق اصول مترقی و روشنگرانه بنیان نهاد. بعدتر سرپرستی این بیمارستان به دست شخصیتی مخوف به نام دکتر هنری کاتِن افتاد و او با مدیریت دیکتاتورمآبانهاش آن را به سیاهچالی قرونوسطایی و مخوف تبدیل کرد.
الهام حمیدی