بریدههایی از کتاب آخرین کوچ
۳٫۸
(۲۴)
تنها جایی که دنیا زیباییاش را به نمایش گذاشته میان صفحات کتابهاست.
nia
فقط کافیه اونقدر شجاع باشی که یهکم جلوتر از اون چیزی پیش بری که همیشه میرفتی.»
nia
«هر چی قویتر باشی، دنیا جای خطرناکتری میشه.»
mary
چون یک چیز از همان ابتدا برایم روشن و واضح بود:من به اینجا تعلق نداشتم.
nia
ما هرگز به هیچ کلامی نیاز نداریم، همین از هر اعلامی بلندتر و دلنشینتر است، این احساس غرق شدن در عشق و رسیدن به عمیقترین نقطهٔ ممکن.
mary
کتاب میخواندیم. کتاب خواندن برای ما راه فراری بود بدون اینکه واقعاً فرار کنیم.
nia
بخشی از وجودم نمانده که تمام نشده باشد...
nia
تا آنجایی که در زندگی فهمیدم، معدود افرادی هستند که مهربانی را به این آزادگی و بدون چشمداشتی ارزانی کنند.
mary
ایمنی بگذار و جای خوف باش
بگذر از ناموس و رسوا باش و فاش
آزمودم عقل دوراندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را
man
سینهام تیر میکشد و تیر میکشد، جوری که اگر تکان بخورم، خواهم شکست، تکهتکه خواهم شد.
nia
؛ زندگیهای با حسرت پر از اما و اگرند و من همینجوریاش هم یک اقیانوس اما و اگر برای خودم دارم.
mary
سرم را روی شانهاش میگذارم، در دستانش آرام میگیرم. مثل محل امنی است برای مخفی شدن، جایی برای تعلق داشتن به آن. اما او به کجا میتواند تعلق داشته باشد؟ چهچیزی بیرحمانهتر از آن است که متعلق به آغوش زنی باشی که هر شب میمیرد؟
mary
ذاتش اینگونه بود که از پس هر چیزی برمیآمد.
nia
مامان قدیمها بهم میگفت که بهدنبال نشانه باشم.
اولین باری که بهم گفت، پرسیدم:«نشونهٔ چی؟»
«نشونهٔ زندگی، عزیزم. اونها همه جا هستن، فقط گاهی وقتها مخفی میشن.»
mary
در دنیا چیزهای زیادی نیستند که خشونتبارتر از برخورد دو ماشین به هم با سرعت بالا باشند. جیغِ برخورد آهن با آهن و صدای شکستن شیشه و دود لاستیک. میان اینهمه اتفاق، بدن آدمی چه شانسی برای زنده ماندن دارد؟ مگر ما چیزی غیر از پوست و استخوانیم؟ ما آدمها بهشدت آسیبپذیریم.
mary
پرندهٔ نر دوباره در حال خوردن دانههاست، اما پرستوی ماده دور قفسش پرواز میکند و میچرخد و میچرخد، بالهایش را بهنحو بیفایدهای به میلهها میساید، تلاشی نافرجام برای رسیدن به آسمان.
mary
من فکر میکنم در زندگی معنایی هم هست و این معنا در رشد و نمو نهفته است، در شیرین کردن زندگی برای خودمان و کسانی که نزدیکماناند.
mary
اوضاع همیشه اونجوری که دلت میخواد پیش نمیره. تو باید یاد بگیری اتفاقهای دنیا رو با یهکم قدرشناسی تحمل کنی.»
mary
انیس برای رسیدن به چیزی که میخواهد حاضر است تا کجا پیش برود؟ برای این صید طلایی افسانهای حاضر است چهچیزهایی را و به چهمیزان قربانی کند؟
mary
«بچههای زیادی دارم و باید شکمشون رو سیر کنم.»
به حرفش فکر میکنم. این جنگلهای ناشناخته و سواحل تنها نیست که او را از خانهاش دور میکند، بلکه اجبار است.
mary
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان