بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هی آدم! | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هی آدم!

بریده‌هایی از کتاب هی آدم!

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۱۸ رأی
۴٫۲
(۱۱۸)
مگر فرقی هم می‌کند شهریور با مرداد در این کوچه‌های تنگ شهرمان؟!
min
کسی نمی‌فهمد چرا سکوت کرده‌ام!... برو! بمانی دلم برای خودم تنگ میشود...
min
در گورستان ردیف و قطعه‌ای نبود مگر برای شعر! شعرهایی که از دل برآمدند و روی سنگ‌ها نقش گرفتند
_SOMEONE_
تمام شهر را از آیینه پر کرد... داروغه میدانست... شهر از آن موقع ناامن شد که هر کس خودش را گم کرد!...
لیندا
سیب و حوا عمریست سوژه‌ی شعرها شده است... آدم ولی سالهاست روی زمین گم شده است!
_SOMEONE_
ای صمیمی‌تر از آنچه می‌پنداری! تو به طول کدامین لحظه تنهاییم با من مهربان بوده‌ای؟
_SOMEONE_
هی آدم! آنقدر نمی‌شود شناختت که حتم دارم حتی آیینه هم برای دیدنت عینک به چشم میزند!...
_SOMEONE_
باز هم ثانیه‌ها را میشنوم که میگذرند و زیر پایشان خاطراتی له کرده! که من باز جارو میکشم... نه میخواهم کلاغی ببینم! نه یک نیمکت خالی! پیغامی اگر داری، روی برگ زرد پاییز بنویس... زیر درخت که بنشینم، شاید آرام بریزد بر شانه‌ام! شاید دیگر شانه‌ام را بالا نیندازم وقتی برگ‌ها خش خش میکنند!...
PARSA
هی آدم! آنقدر نمی‌شود شناختت که حتم دارم حتی آیینه هم برای دیدنت عینک به چشم میزند!...
رهگذر
اگر میشود چوبتان را کنار بگذارید تا ما هم کمی ‌محبت یاد بگیریم! کله‌های صفرتان همیشه یک جوری گنده‌تر از صفرهای بیست میشود، انگار میخواهید بگویید صفر چیز خیلی بدی است اما خیلی هم بد نیست، اصلا کسی روی ما حساب نکند بهتر است!...
لیندا
تاوان بدی داد! ابری که به جرم پوشاندن خورشید هر بهار گریست...
S
تاوان بدی داد! ابری که به جرم پوشاندن خورشید هر بهار گریست...
maryamn75
سنگ فرش‌های خیابان را تا به حال شمرده ای؟ من می‌شمارم... من می‌شمارم تا خیلی چیزها از یادم برود...! که گفته اینجا سوت و کور است! گوش کن... میشنوی؟ اینجا شب‌های شهرمان همهمه میکند صدای شکستن را در گوش‌های تاریکی... اگر هنوز هم یک قناری در شهر مانده باشد و میدانی؟! دلم روشن است که هست... اما به او بگو، بگو که آواز نخوان ای قناری! کسی باورش نمیشود!... اینجا گناه یکدیگر را به پای دروغ بودن مقدسات مینویسند...
چڪاوڪ
بی‌گمان تو اگر میشنیدی حرف‌هایی که نگفته‌ام! ‌ بی‌گمان تنها نامم برایت آشنا می‌آمد...
panda
چه قدر سخت به رویمان نیاوردیم و چه احمق جلوه کردیم... چه قدر ساختیم و خراب کردند... چه قدر خراب شدیم اما خم به ابرو نیاوردیم!... چه قدر قانع بودیم و چه بی‌اندازه کم حافظه!... این جماعت اگر قدر مطلقمان را هم حساب کنند شک ندارم منفی میشود!
اللهم عجل لولیک فرج
سالها پیش از خواب پریدم!... همان موقع که دستت به شانه‌ام خورد، رویایم نیمه تمام ماند!... حالا سالهاست که عمیق میخوابم... زنگ هیچ ساعتی، سنگینی هیچ دستی رویایم را نمی‌پراند... خواب‌هایم سنگینند، بیخودی شلوغش نکنید...
رضا خدابنده‌لو
چه قدر ساختیم و خراب کردند... چه قدر خراب شدیم اما خم به ابرو نیاوردیم!... چه قدر قانع بودیم و چه بی‌اندازه کم حافظه!... این جماعت اگر قدر مطلقمان را هم حساب کنند شک ندارم منفی میشود!
nia
کسی نمی‌فهمد چرا سکوت کرده‌ام!... برو! بمانی دلم برای خودم تنگ میشود...
nia
تاوان بدی داد! ابری که به جرم پوشاندن خورشید هر بهار گریست...
مسافر دنیای خیال :)
تو اگر میشنیدی حرف‌هایی که نگفته‌ام! ‌ بی‌گمان تنها نامم برایت آشنا می‌آمد...
روژینا

حجم

۴۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۴۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
رایگان