غموغصه داشتن قرار نیست راحت باشه.
n re
«اتفاقهای مزخرف برای همه میافته، و همیشه هم یکی هست که یه چیز بدتری براش پیش اومده باشه. نباید یه کاری کنه حس کنی مسخرهای، یا حس کنی اون اتفاق خیلی هم مزخرف نیست.»
n re
«حتی توی بدترین روزهای زندگیت، من بیشتر از کل دنیا عاشقتم.»
n re
وقتی یکی از اعضای خانواده غیبش میزنه... خب، اگه خیلی جدی دنبالش بگردی، احتمالاً یه چیزی پیدا میکنی که آرزو میکنی هیچوقت پیداش نکرده بودی.
n re
بعد از یه مدتی، گشتن دنبال جوابِ سؤالها عین چنگ زدن به اطراف توی تاریکی میمونه. و بالاخره یه جایی، مجبوری که زندگی توی روشنایی رو انتخاب کنی.
n re
آدمهای مهربون کم پیدا میشن
n re
درد قرار نیست چیزی به آدم یاد بدهد. درد فقط وجود دارد تا به انسان آسیب بزند. و مامان باید این را بهتر از هرکسی بداند.
ژنرالیسم
هروقت که جینی حرفی میزند، بهنظر میآید که آن را از ته دلش میگوید.
paria
چیزهایی هستند که لازم نیست همه از آن باخبر باشند...
n re
«بهنظرت وقتی یه کار مزخرف رو بهدلیل اینکه هیچ راه دیگهای نداشتی انجام بدی، دیگه اونقدرها هم کار مزخرفی نیست؟!»
n re
«غمواندوه آدمها رو دیوونه میکنه.»
n re
«خداوند به خانهٔ ما برکت دهد».
n re
«اون تئوری رو شنیدی که میگه بال زدن یه پروانه میتونه باعث سونامی یا طوفان توی یه طرف دیگهٔ جهان بشه؟»
سرم را به نشانهٔ تأیید تکان میدهم. «آشنا بهنظر میاد. یهجورایی، مثلاً یه چیز کوچولو میتونه باعث اتفاقهای بزرگتر بشه.»
جینی میگوید: «آره. دقیقاً برعکسِ تصادفی بودنه.»
n re
درد قرار نیست چیزی به آدم یاد بدهد. درد فقط وجود دارد تا به انسان آسیب بزند
n re
احساس میکنم در درونم یک آتشفشان قرار دارد که نزدیک است فوران کند.
n re