بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سنت شکن | طاقچه
کتاب سنت شکن اثر الناز محمدی

بریده‌هایی از کتاب سنت شکن

نویسنده:الناز محمدی
انتشارات:انتشارات سخن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۵۷ رأی
۴٫۲
(۱۵۷)
درد که یکی باشد، همدردی هم پشت سرش می‌آید.
Amir
ــ بگم یا من یا سیگار چی؟ شهاب دستش را گرفت و نشاندش کنار خودش: ــ معلومه، تو!
shiva._.f
سنت‌های اشتباهی را باید شکست. از دل تمام این شکستن‌ها،‌ نوری می‌تابد که شاید یک روز، سلول تاریکی را روشن کند. سایه‌ها کنار بروند و شهاب، در آسمانی تاریک رد شود و آن موقع بشود نیک‌بختی و عشق را آرزو کرد...
faezeh
ــ هیچی ارزش اینو نداره که بخوایم این دو روزی رو که زورکی زنده‌ایم حروم کنیم.
AvaZoghi
دائم میان کابوس‌هایم، آن لحظات پر شکنجه را مرور می‌کردم تا روزی که به خدا برسم. تا روزی که گلایه کنم زن را به جرم خطای حوا به بند مردان کشاندی؟ گناه آدم را برای چیدن یک سیب فقط از زن گرفتی؟ که تا دنیا، دنیاست به خاطر یک اشتباه، به خاطر یک سست‌ارادگی، گوش به فرمان و بردهٔ آفریدهٔ دیگرت شود؟ قرار بود خودت آدمیزاد را تنبیه کنی و درس ایمان و اعتقاد را به خوردش دهی اما چرا نصیب زن، همیشه ته‌ماندهٔ مرحمت‌ها شد؟ چرا دوباره مرد سوار بر مرکب غرور تازاند و عنوان جنسیت برتر را گرفت!
Min
"جز خودت و خدا، یه وقتا هیچکی نیست تا کمکت باشه، اما... خودت، قهرمان خودت باش. نترس. بجنگ. محکم باش. وقتی که محکم باشی، هر دشمن قدری هم که روبه‌روت باشه، ترس شکست می‌افته به دلش."
sss
تا روزی که گلایه کنم زن را به جرم خطای حوا به بند مردان کشاندی؟ گناه آدم را برای چیدن یک سیب فقط از زن گرفتی؟ که تا دنیا، دنیاست به خاطر یک اشتباه، به خاطر یک سست‌ارادگی، گوش به فرمان و بردهٔ آفریدهٔ دیگرت شود؟ قرار بود خودت آدمیزاد را تنبیه کنی و درس ایمان و اعتقاد را به خوردش دهی اما چرا نصیب زن، همیشه ته‌ماندهٔ مرحمت‌ها شد؟ چرا دوباره مرد سوار بر مرکب غرور تازاند و عنوان جنسیت برتر را گرفت!
نسیبه نظری
راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
کاربر ۴۹۲۴۷۶۸
نشستم توی اتاقی که یک روز فکر می‌کردم دنیا برایم میان همان چهاردیواری دفن شده و حالا نمی‌دانستم از خوشبختی‌ام چطور بگویم!
Amir
درد مشترک، نسبتمان را آن‌قدر نزدیک کرده بود که واهمهٔ از دست دادن داشتیم. هردویمان!
Amir

حجم

۴۸۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۱۲ صفحه

حجم

۴۸۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۱۲ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد