بریده‌هایی از کتاب همه ما در تاریکی یکسانیم

به شیطان بیش از آنچه لایقش است قدرت می‌دهیم.

سرنوشت مانند عقاب نیست، سرنوشت مثل یک موش است که آهسته می‌خزد و به سراغت می‌آید.

چیزی که قراره بشه هیچ‌وقت مثل چیزی نیست که ما تصورش رو می‌کنیم

یکبار به من اطمینان داده بود که همه به وسیلهٔ دفاعی نیاز دارند

رومیان باستان زنان مردهٔ بسیار زیبا با درجه اجتماعی بالا را پیش از خاکسپاری برای فاسد شدن در آفتاب می‌گذاشتند تا کسی به آنها تعدی نکند.

بیشتر اوقات نمی‌شه تفاوت بین مریض‌هایی که تمام معادلات رو به هم می‌زنن و اون‌هایی که این کار رو نمی‌کنن تعریف کرد. این خودت هستی که خودت رو تعریف می کنی.»

از سال پیش دفتر کارش در برج دالاس را که مردم از بالای آن مثل مورچه به نظر می‌رسیدند رها کرده و از خودش مورچه‌ای کوچک ساخته است که در منطقه‌ای دورافتاده و خالی از سکنه زندگی می‌کند.