بریده‌هایی از کتاب رهبری از بالای خط

برای اثربخشی بلندمدت، مدیریت کردن انرژی اساسی است.

هرزمانی‌که حس می‌کنیم جای چیزی خالی است، دنیا دعوتمان می‌کند تا چارهٔ کار باشیم و آن چیزی بشویم که زیبایی، بهره‌وری، هم‌راستایی، سلامتی و همکاری بیشتر را به دنبال دارد.

تلاش خواهم کرد تغییر کنم.» مربی و دوستمان، هِیل دواسکین، می‌گوید، «تلاش کردن یعنی خواستن اعتبار و مقبولیت برای چیزی که هرگز قصد انجامش را نداریم.»

تحول به معنای رها کردن شناخته‌ها و گام نهادن در ناشناخته است، به این معنا که کنترل کردن را رها کنیم و این‌گونه به نظر می‌رسد که همیشه احتمال «شکست» هم وجود دارد

تمام گلایه‌ها، تمایل‌ها، رؤیاها، مسئله‌ها، برنامه‌ها، هدف‌ها، نگرانی‌ها و غیره صرفاً «خواسته» اند.

کشف کردم وقتی به فکرهایم باور دارم، رنج می‌برم، اما وقتی به آنها باور ندارم، رنج نمی‌برم و اینکه این برای همهٔ انسان‌ها صدق می‌کند. آزادی به همین سادگی است. دریافتم رنج کشیدن اختیاری است. شوروشوقی را در درونم یافتم که هرگز از بین نرفته است، حتی برای یک‌لحظه. آن شوروشوق در همه وجود دارد، همیشه.

تقریباً تمام چالش‌هایی را که ما در کسب‌وکارها می‌بینیم از افرادی نشئت می‌گیرند که باور دارند دربارهٔ نحوهٔ ادراک موقعیت‌ها، دیگران یا خودشان درست فکر می‌کنند.

برای اثربخشی بلندمدت، مدیریت کردن انرژی اساسی است

به‌منظور دیدن واقعیت به‌طورشفاف، رهبران و سازمان‌ها نیاز دارند همگی راست‌گو باشند و دروغ نگویند، یا اطلاعات را پنهان نکنند. آنها به شفافیت و صراحت نیاز دارند. شفافیت و صراحت به معنای ابراز کردن همهٔ فکرها، احساسات و حس‌های جسمانی به شکلی صادقانه، گشوده و آگاهانه است. با شفافیت و صراحت صحبت کردن این احتمال را افزایش می‌دهد که رهبران و تیم‌ها بتوانند به‌طورجمعی واقعیت را به‌طورشفاف‌تری ببینند. پنهان کردن یعنی اجتناب از آشکار کردن همهٔ چیزها برای همهٔ طرف‌های مرتبط. پنهان کردنْ انرژی رهبران را نیز کاهش می‌دهد، که اغلب خودش را به شکل کسالت و رخوت در خود آنها و گسست ارتباطی در تیم نشان می‌دهد.