بریده‌هایی از کتاب رستگاری یک قدیسه

«آدم‌ها موجودات پیچیده‌ای هستن که گاهی کارهای به ظاهر متناقضی می‌کنن. برام مهم نیست تازه مهمونی گرفتن یا برای شام جا رزرو کردن، وقتی کسی می‌خواد بمیره، می‌میره.»

من تو رو از هر چیز دیگه‌ای توی دنیا بیشتر دوست دارم. به خاطر همین بود که حرف‌هات مثل چاقو توی قلبم فرومی‌رفت.

من تو رو از هر چیز دیگه‌ای توی دنیا بیشتر دوست دارم. به خاطر همین بود که حرف‌هات مثل چاقو توی قلبم فرومی‌رفت. به خاطر همین هم باید بمیری.

کوساناگی گفت: «نه، این‌جوری بهش فکر نمی‌کرده. به دوست خودش خیانت کرده و دوست‌پسرش رو ازش گرفته ـ درست همون‌طور که دستیارش بهش خیانت کرده و شوهرش رو ازش گرفته.»

«ترفندهای جنایی با شعبده‌بازی فرق می‌کنه. می‌دونی فرقشون چیه؟» صبر کرد تا اوتسومی سرش را به علامت نفی تکان دهد و بعد ادامه داد. «هر دو یه رازی دارن، ولی سرنوشت اون راز در هر دو یکی نیست. توی شعبده‌بازی، به محض تموم شدن نمایش، فرصت تماشاگرها برای پی بردن به راز از دست می‌ره؛ ولی توی ترفندهای جنایی، کارآگاه‌ها می‌تونن این‌قدر جزئیات صحنهٔ جرم رو بررسی کنن تا راضی بشن. اگه ترفندی به کار رفته باشه، همیشه یه ردی ازش باقی می‌مونه. سخت‌ترین کار موقع ارتکاب جرم کاملاً مخفی کردن ردهاست، قبول داری؟»

«وقت که زیاد می‌بره، پشتکار زیادی هم لازم داره، ولی درست کردنشون لذت‌بخشه. در واقع اگه موقع درست کردنش لذت نبری، نتیجهٔ کار چیزی از آب درمیاد که نگاه کردن بهش لذت‌بخش نیست.»

چهل‌تکه‌دوزی یعنی درست کردن چیزهایی که در زندگی روزمره‌مون به کار می‌رن. چرا اقلام روزمره رو زیبا نکنیم؟

برای آیانه ازدواج به معنای دادن عفو روزانه برای مردی بود که پای چوبهٔ دار ایستاده بود.

بر خلاف شوهر شما اون از بچه متنفره. "ظرفیت منطق نداشتنشون" عصبیش می‌کنه. باورتون می‌شه؟

«همیشه فکر می‌کنم خیلی خوبه که آدم‌ها بتونن از طریق شغلشون با دوستان قدیمی‌شون در ارتباط باشن.»

رد شدن یه فرضیه پیشرفت محسوب می‌شه.

«اگه زورت میاد شکست بخوری، می‌تونی حداقل یه‌کم روراست‌تر به این مسئله اقرار کنی.»

«از همینت خوشم میاد. هیچ‌وقت آدم رو مأیوس نمی‌کنی. همیشه دقیقاً همون چیزی رو می‌گی که فکر می‌کنم می‌خوای بگی.»

اگه تا حالا کسی بهتون گفته کار پلیس لذت‌بخشه، دروغ گفته.

طبق فرضیه‌ای که من دارم عادت کردن به کار کارآگاهی فرقی با از دست دادن انسانیتت نداره.

از اینکه هروقت دوست داشتی افکارت رو به زبون بیاری نترس.

«از چی این‌قدر ناراحتی، آیانه؟ تو هرچی رو که توی عمرت می‌خواستی، داری. اگه چیزی هست که فراموش کرده‌م، فقط کافیه ازم بخوای. قصد دارم هر کاری برات بکنم. پس بیا این جروبحث‌ها رو بذاریم کنار و به آینده فکر کنیم. مگه اینکه تو راه پیشرفت دیگه‌ای در نظر داشته باشی.»

اگه نتونیم بچه‌دار شیم، زن و شوهر بودنمون معنایی نداره. عشق رمانتیک بین یه زن و مرد همیشه به مرور زمان رنگ می‌بازه. مردم به خاطر تشکیل خونواده با هم زندگی می‌کنن. یه زن و مرد با هم ازدواج می‌کنن و زن و شوهر می‌شن. بعد بچه‌دار می‌شن و پدر و مادر می‌شن. اون‌وقته که به معنای واقعی کلمه، شریک زندگی هم می‌شن.