تو میافتادی توی آب
خیس خیس
بر و بر نگاهت میکردم
و از روی بدجنسیام
خریدارانه، چشم چرانی.
سیّد جواد
اصلا به من میآمد اینقدر حرف بزنم
ولی خوب
شاعری که شاخ و دم ندارد
هر کسی میتواند
گاو نر و مرد کهن مال جای دیگریست.
سیّد جواد
حیرانِ حیرتِ حیوانیِ خویشم
سیّد جواد
این کلمات پشت سر هم
پشتک و وارو
جفتک میاندازند
و تف میکنند توی صورتت.
سیّد جواد
زیبا رویِ خُتَن
با چشمانی به وسعت دشت
تراشیدگی اندامی مسحور کننده
به خوابم آمدهای
یا به بالین
هرچه
هرچه
مرا دریاب
دریاب.
سیّد جواد
آرزو میکنم
همان که بر جوانان عیب ندارد
تو مگر عیبی داشتی که طلاقت دادند؟
سیّد جواد
امشب هوس روی تو
تا کنار جوی کشاندتم .
جرعه جرعه از گلویم پایین میروی.
سیّد جواد
وقتی که صبح میشود
تو با سینی صبحانهات سراغ تختم میآیی
سیّد جواد
خر شیطان سواری کیف میدهد
سیّد جواد
دیروز خواهرت ته کوچهای بن بست سبز شد
نه، سرخ
نه، جاودانه شد.
سیّد جواد
نام تو یادم نمیآید
فراموش که بشوی
تازه آدم
تازه حوا
یک چاقوی مرصع دستت میگیری
یوسفترین زلیخای تاریخ!
رسوا
رسوا
رسوا.
سیّد جواد
زلخیایی که یوسفها عصمت به خاطرت بر باد میدهند
سیّد جواد