بریدههایی از کتاب سفر
۴٫۲
(۳۵۰)
«ترسیدن طبیعیه، ولی خب گاهی درهرحال باید ادامه بدیم.
ترس مانع مردن نمیشه، ولی میتونه مانع زندگیکردن بشه.»
Ilomilo
«و اگه خودت رو فراموش کردی، فقط به ستارههای آسمون نگاه کن.
یا به صدای شاخههای درخت کاج گوش کن که با نسیم غروب تکون میخورن.
اونها دارن همون کاری رو میکنن که طبیعت توی همین لحظه براشون در نظر گرفته.»
Ilomilo
وقتی تمرکزت روی یه چیز باشه، معمولاً دیگه ذهنت اینور و اونور نمیره و این یه جور احساس سکون درونی به وجود میآره که باعث حس خوشی و آرامش میشه.»
Ilomilo
«افکارمون میتونن ما رو از خودمون دور کنن.
Ilomilo
«نمیشه همین جوری اینجا بشینیم و امیدوار باشیم علفهای هرز خودشون از بین برن.
باید دستبهکار بشیم.
یه وقتهایی یه چیزهایی باید تغییر کنه و تغییر تلاش میخواد.
Ilomilo
تغییر، هرچند کمی ترسناک، امکانپذیر است و با صبر و حوصله میتواند به چیزهای بهتر منجر شود.
یا صاحب الزمان
یادت باشه کوچولو، ما با هم میتونیم از پس هر کاری بربیایم.»
Ilomilo
«ذهن یه جورایی خیلی شبیه باغه؛
نیاز به مراقبت و توجه داره، زحمت داره.
Ilomilo
پاندای بزرگ گفت: «تغییر، حتی اگه ندونی نتیجهش چی میشه، بهتر از حرکت نکردنه.»
Ilomilo
پاندای بزرگ گفت: «تو احساست رو با من در میون گذاشتی.
در میون گذاشتنِ مسائل زندگی، چه خوب و چه بد، ما رو به هم نزدیکتر میکنه و باعث میشه بتونیم به هم کمک کنیم.»
Ilomilo
پرسید: «خب، تا معبد چقدر راهه؟
فکر کنم دیگه چیزی رو که لازمه یاد گرفتم، دیگه همیشه قدر زندگیم رو میدونم!»
پاندای بزرگ پنجهٔ بزرگش را روی شانهٔ دوستش گذاشت.
آخرین ستاره داشت در سپیدهدم ناپدید میشد.
پاندای بزرگ گفت: «ما نمیتونیم برگردیم خونه.
این یه دنیای جدیده، جایی که هیچوقت نبودیم و جایی که هیچوقت نمیتونیم ازش برگردیم.»
Pikhosh
پاندای بزرگ گفت: «مشکلها نباید مانع ما بشن.
روش طبیعت اینه که با مشکلها به ما میفهمونه باید یه مسیر دیگه رو امتحان کنیم.»
Ilomilo
پاندای بزرگ گفت: «تو ناراحتی، دوست کوچیک من.
اشکالی نداره. برای همه پیش میآد.
مهم اینه که متوجه شدی یه مشکلی هست.»
Ilomilo
«تا زمانی که زندهایم، همچنان اشتباه میکنیم و درنهایت گم میشیم؛ این ماهیت تمام چیزهاست.
ولی تا وقتی که هر دو هستیم، همچنان به هم کمک میکنیم و راهمون رو پیدا میکنیم.»
یا صاحب الزمان
«من بارها اشتباه کردم و هر بار تو کنارم بودی.
هیچوقت قضاوتم نکردی، ترکم نکردی، سرزنشم نکردی.
امیدوارم این بار درست متوجه شده باشم.»
یا صاحب الزمان
«فکر نکنم دنیا هیچوقت درست اونطوری بشه که من میخوام؛ بعضی چیزها رو هم هیچوقت نمیتونم تغییر بدم. ولی فکر کنم شاید تغییر کردم؛ طوری که چیزهایی رو که قبلاً نمیتونستم بپذیرم کمکم دارم باهاشون کنار میآم.»
یا صاحب الزمان
هرچی کمتر سعی کنم دنیا رو کنترل کنم، آزادترم تا پیشرفتنش رو با تمام شگفتیهای رامنشدنیش تماشا کنم.»
یا صاحب الزمان
«من متوجه شدم همیشه یه موقعیت نیست که باعث ناراحتی من میشه، بلکه دید من به اون موقعیته که باعث ناراحتیم میشه
یا صاحب الزمان
«انگار هرچی بیشتر مشتم رو باز میکنم، دنیا چیزهای بیشتری توش میذاره.»
یا صاحب الزمان
«ذهن یه جورایی خیلی شبیه باغه؛
نیاز به مراقبت و توجه داره، زحمت داره.
اگه به حال خودش رها بشه، خیلی زود پر از علف هرز میشه، و جایی که علف هرز زیاد باشه گُلها نمیتونن رشد کنن.»
محمد علی
حجم
۸٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۸٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰۷۰%
تومان