بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سفر | صفحه ۱۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سفر

بریده‌هایی از کتاب سفر

نویسنده:جیمز نوربری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۳۵۰ رأی
۴٫۲
(۳۵۰)
پاندای بزرگ گفت: «مشکل‌ها نباید مانع ما بشن. روش طبیعت اینه که با مشکل‌ها به ما می‌فهمونه باید یه مسیر دیگه رو امتحان کنیم.»
Ftm.shf
«هیچی تحت کنترل ما نیست، کوچولو... واقعاً نیست. فقط اعتماد دارم که زندگی ما رو به جایی که باید باشیم می‌رسونه.»
zahra karimi
هرچی کمتر سعی کنم دنیا رو کنترل کنم، آزادترم تا پیش‌رفتنش رو با تمام شگفتی‌های رام‌نشدنیش تماشا کنم
Helia
اژدهای کوچک گفت: «حس می‌کنم یه‌کم شبیه این فنجون هستم. دوران سختی رو گذروندم و حس می‌کنم آسیب دیدم.» او فنجانش را سمت ماه گرفت و گفت: «ولی خب، نور از همین ترک‌های کوچیک رد می‌شه.»
Hoda🌼🍃
پاندای بزرگ پرسید: «چی رو داریم جشن می‌گیریم؟» اژدهای کوچک گفت: «خودمون رو... این یه سفر طولانی با یه‌عالمه سختی بود و ما هر دو همچنان هستیم؛ برای من این دلیل خوبیه.»
Hoda🌼🍃
«من متوجه شدم همیشه یه موقعیت نیست که باعث ناراحتی من می‌شه، بلکه دید من به اون موقعیته که باعث ناراحتیم می‌شه
Ali
پاندای بزرگ گفت: «درست می‌گی، گذشته مثل داستانیه که به ما می‌گه چطوری به جای الانمون رسیدیم، ولی تو می‌تونی همین الان هم دست‌به‌کار بشی و یه داستان جدید بنویسی.»
محمدتقی ریاحی
ترس مانع مردن نمی‌شه، ولی می‌تونه مانع زندگی‌کردن بشه.»
MahsaDMS
ترس مانع مردن نمی‌شه، ولی می‌تونه مانع زندگی‌کردن بشه.»
MahsaDMS
شاید با این تفکر تسلی‌خاطر پیدا کنید که تغییر، هرچند کمی ترسناک، امکان‌پذیر است و با صبر و حوصله می‌تواند به چیزهای بهتر منجر شود.
Dochar78
و اگه فقط یه لحظه سعی کنی اتفاق‌هایی رو که افتاده فراموش کنی و به اطراف نگاه کنی، شاید متوجه بشی این یکی از زیباترین لحظه‌هاییه که تا الان تجربه‌ش کردیم.»
Dochar78
گفت: «ازت ممنونم.» پاندای بزرگ پرسید: «برای چی؟» «من بارها اشتباه کردم و هر بار تو کنارم بودی. هیچ‌وقت قضاوتم نکردی، ترکم نکردی، سرزنشم نکردی. امیدوارم این بار درست متوجه شده باشم.»
mahtab
پاندای بزرگ گفت: «مشکل‌ها نباید مانع ما بشن. روش طبیعت اینه که با مشکل‌ها به ما می‌فهمونه باید یه مسیر دیگه رو امتحان کنیم.»
mahtab
اژدهای کوچک گفت: «خب، گذشته هم مهمه.» پاندای بزرگ گفت: «درست می‌گی، گذشته مثل داستانیه که به ما می‌گه چطوری به جای الانمون رسیدیم، ولی تو می‌تونی همین الان هم دست‌به‌کار بشی و یه داستان جدید بنویسی.»
mahtab
«ذهن یه جورایی خیلی شبیه باغه؛ نیاز به مراقبت و توجه داره، زحمت داره. اگه به حال خودش رها بشه، خیلی زود پر از علف هرز می‌شه، و جایی که علف هرز زیاد باشه گُل‌ها نمی‌تونن رشد کنن.»
B.A.H.A.R
او کم‌کم احساس کرد پوچی درونش مانند فنجانی است که در انتظار پرشدن است؛ پرشدن از تمام شگفتی‌های جهان. البته که درد هم بود، اما زیباییِ خیلی زیادی هم بود.
mahtab
پاندای بزرگ لحظه‌ای درنگ کرد و گفت: «همهٔ ما درونمون خرد داریم دوست کوچیک من، اما خرد یه ندای خیلی آروم و ملایمه، بنابراین شاید برای شنیدنش باید خیلی خاموش باشی.»
mahtab
«هیچی تحت کنترل ما نیست، کوچولو... واقعاً نیست. فقط اعتماد دارم که زندگی ما رو به جایی که باید باشیم می‌رسونه.» اژدهای کوچک پرسید: «ولی اگه من یه جایی باشم که نخوام چی؟» پاندای بزرگ گفت: «چنین چیزی هم پیش می‌آد و البته ما می‌تونیم سعی کنیم شرایطمون رو تغییر بدیم و بهترش کنیم، ولی بعضی وقت‌ها، مثل الان، نمی‌تونیم تغییری ایجاد کنیم و باید سعی کنیم شرایط رو همون‌طوری که هست بپذیریم. این پذیرش آرامش بزرگی به همراه داره.»
mahtab
اژدهای کوچک گفت: «انگار هرچی بیشتر مشتم رو باز می‌کنم، دنیا چیزهای بیشتری توش می‌ذاره.» «من متوجه شدم همیشه یه موقعیت نیست که باعث ناراحتی من می‌شه، بلکه دید من به اون موقعیته که باعث ناراحتیم می‌شه.
mahtab
اژدهای کوچک گفت: «می‌دونی، فکر کنم این بهترین وسایل چایه که تا الان داشتم.» پاندای بزرگ پرسید: «چطور؟» «چون چیزیه که درحال‌حاضر دارمش.»
mahtab

حجم

۸٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۸٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۱,۷۰۰
۷۰%
تومان