بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه هفت جلدی) | طاقچه
تصویر جلد کتاب آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه هفت جلدی)

بریده‌هایی از کتاب آتش بدون دود (جلد اول از مجموعه هفت جلدی)

امتیاز:
۴.۱از ۴۸ رأی
۴٫۱
(۴۸)
«چای و نان و عشق، داغ‌داغ مزه دارد!»
چوغوروک
از عشق سخن باید گفت؛ همیشه از عشق سخن باید گفت. «عشق» در لحظه پدید می‌آید، «دوست‌داشتن»، در امتداد زمان. این، اساسی‌ترین تفاوت میان عشق و دوست‌داشتن است.
چوغوروک
زندگی هرچه‌قدر هم بی‌ارزش باشد، بیشتر از آن می‌ارزد که به دست مردم جاهل تباه بشود.
چوغوروک
انسان فقط وقتی انسان است که خودش را معیار همه‌چیز نداند و باور کند که ممکن است خیلی‌ها، خیلی چیزها را بهتر از او بفهمند.
محمد حسن
قلب، خاک خوبی دارد. هر دانه که در آن بکاری، از هر جنس، از همان جنس، صدها دانه برمی‌داری.
محمد حسن
برای آن‌که به حرف‌هایت گوش بسپارند، باید قدرت حرف‌زدن داشته‌باشی. چه‌کسی به ناله‌های حریف ضعیف گوش می‌کند؟ چه‌کسی با قدرتی که وجود ندارد و رؤیت نمی‌شود، مصالحه می‌کند؟ گالان، به زورمندیِ حریفان خود احترام می‌گذارد، نه به سایه‌های گریزان آنها…
محمد حسن
پسر! آدمیزاد، تا وقتی کاری نکرده، اشتباهی هم نمی‌کند. عقیم، بچّهٔ معیوب به دنیا نمی‌آورد، مرده سنگ نمی‌پراند تا سری را بی‌جهت بشکند، و کسی که ساززدن بلد نیست، خارج نمی‌زند. یک گلّه‌چرانِ بدبخت، چه‌کاره است که بخواهد اشتباهی بکند؟
محمد حسن
تو یا انسان _به معنای متعالی آن_ نیستی، و یا همیشه مسئول سخنی هستی که باری، به دلیلی، بر زبان آورده‌یی. «گفتیم و گذشت»، فرزند ناجوانمردی‌ست.
محمد حسن
انسان، مفت، نمی‌تواند به بزرگ‌ترین آرزویش برسد.
☆Zahra☆
بازندهٔ یک بازی کوچک، می‌تواند برنده در یک میدان بزرگ باشد.
hiba
کشتنِ یک دروغ، بسیار سخت‌تر از شکستن یک سپاه است. من این‌طور فکر می‌کنم…
محمد حسن
«عشق» در لحظه پدید می‌آید، «دوست‌داشتن»، در امتداد زمان. این، اساسی‌ترین تفاوت میان عشق و دوست‌داشتن است.
داریوش اعتماد
وقتی دو راه پیش پای آدم باشد و آدم یکی از آن‌ها را پیش بگیرد و برود سرش به سنگ بخورد، تا عمر دارد فکر می‌کند که آن راه دیگر بهتر بوده… امّا حالا یک راه وجود دارد. بمیری یا بمانی، همین یک راه است.
محمد حسن
«چای و نان و عشق، داغ‌داغ مزه دارد!»
محمد حسن
تاریخ را تنها خرده‌دروغ‌های خنده‌آور تاریخی قابل‌تحمّل می‌کند؛ وگرنه چیزی به‌جز خون مظلومان، مرکّب تاریخ نبوده‌است…
محمد حسن
به‌خاطر مقامی که اگر به‌قدر دنیا می‌ارزید، باز هم چیزی نبود، رنگ عوض کنم؟ جامهٔ ریا بپوشم؟ چیزی شوم غیر از آنچه که هستم؟ هاه؟ تو، نزدیک‌ترین رفیق گالان، از او چنین چیزی را می‌خواهی؟ بدا به حالت بویان‌میش، و بدا به حال همهٔ آن‌ها که محبّت را دکّان می‌کنند تا با تجارت تزویر و تقلّب، به جاه و مقامی برسند…
محمد حسن
انسان فقط وقتی انسان است که خودش را معیار همه‌چیز نداند و باور کند که ممکن است خیلی‌ها، خیلی چیزها را بهتر از او بفهمند.
hiba
انسان، مفت، نمی‌تواند به بزرگ‌ترین آرزویش برسد.
hiba
وقتی دو راه پیش پای آدم باشد و آدم یکی از آن‌ها را پیش بگیرد و برود سرش به سنگ بخورد، تا عمر دارد فکر می‌کند که آن راه دیگر بهتر بوده… امّا حالا یک راه وجود دارد. بمیری یا بمانی، همین یک راه است.
hiba
درماندگان، تنها سلاحشان حرف است و نه اعتبار حرفی که می‌زنند
hiba

حجم

۱۷۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۷۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان