بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من و آقای همسایه | طاقچه
تصویر جلد کتاب من و آقای همسایه

بریده‌هایی از کتاب من و آقای همسایه

۴٫۳
(۲۷)
دلم می‌خواست تمام تنهایی‌های دنیا را از هرجا که هست، بردارم و بگذارم توی جیبم و هرجا که دلم می‌خواست، آن‌ها را با خودم ببرم.
love.is.books
اتوبوس که رسید، رفتم نشستم روی آخرین صندلی. سرم را تکیه دادم به شیشه و بازهم آدم‌ها را نگاه کردم و نوشته‌ها را خواندم. ماشین‌ها را دیدم. مادری که از دست بچهٔ بازیگوشش زِلِّه شده بود و درخت‌هایی که کم‌کم داشتند لخت می‌شدند.
معصومه توکلی
«ارزش‌های خودت رو بشناس. شیر رو تو ظرف کثیف نمی‌خورن. کباب رو تو پیاله نمی‌خورن. ظرف درونت رو همیشه تمیز نگه دار و همیشه بزرگ‌ترش کن.»
fatemezahra
کم‌کم یاد گرفتم هرچه را می‌خواهم، در خیال به دست بیاورم و با خیالش خوش باشم.
karbasi
حالا فهمیده بودم آدم‌ها در هر شکستی در واقع به خودشان می‌بازند. وقتی خودشان را خوب ورانداز نکنند و ندانند کجای دنیا قرار گرفته‌اند، باختن شروع می‌شود حتی اگر مسیرشان شادی‌آور باشد و دل‌خوشی‌های ساده‌ای داشته باشد.
کاربر ۳۷۱۳۴۴۶

حجم

۱۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۱۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۲۷,۰۰۰
۶۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد