خلأ
معلق نبودم اما
فرکانس هوایی که در آن نفس میکشیدم، منفی بود!
منفی و تلخ…
درد داشت، اما حس نمیشد
زخم میزد، باز هم حس نمیشد!!!
فقط من بودم و من!
بلند شدم…
دستِ خودم را گرفتم و پشتِ خودم ایستادم!
به بهترین فرکانس نرسیدم اما…
به تنهایی، خلأ منفی وجودم را پُر کردم!
و به مطلق رسیدم!
leoread