بریدههایی از کتاب رابعه و بکتاش
۴٫۴
(۷)
توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن سختتر گردد کمند
عشق دریایی کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا ای مستمند
فاطمه
به صحرا شدم؛ عشق باریده بود. و زمین تَر شده بود. چنانکه پای مرد به گِل فرو شود، پای من به عشق فرو میشد.
ذکر بایزید بسطامی، تذکرۀالاولیاء، عطار نیشابوری
:)☘️
گفت بیفریاد دلت میمیرد.
니양이
«از کعبه کلیسا نشینم کردی
آخر در کُفر بیقرینم کردی
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق چه بیگانه ز دینم کردی.»
elayorg
پنهان نمیماند عشق. تمام هم نمیشود. یک طرف باید توی خودش بریزد تا دنیا برقرار باشد، وگرنه حکایت خاکوخون میشود
sama.bagheri
همهٔ کارها را که خودت نباید بکنی، گلجان. کار تو بیدارکردن من و کشیدن ناز من است.
و خندید، گلجان هم
محسن
نه لحظههای خوش، نه درختانی که به زیرشان قدم میزدی، نه شهر، و نه نفس کشیدنت...
تو مشغول مُردنت بودی و هیچچیز جلودارت نبود.
:)☘️
به صحرا شدم؛ عشق باریده بود. و زمین تَر شده بود. چنانکه پای مرد به گِل فرو شود، پای من به عشق فرو میشد.
니양이
من پُر شدهام از تصویرِ تو
بی تو
و قلبی که به نیرویی موهوم
فاصلهٔ روزهای مرا با تو
میتپد
من پُر شدهام
از نگاه تو در آینهها
و چشمانی که جهان را از سه دریچه
میبینند
فاطمه
راز دل اگر به کلام شود، دیگر حرمتی برایش نمیماند، حکیم. جز این است؟
elayorg
«از کعبه کلیسا نشینم کردی
آخر در کُفر بیقرینم کردی
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق چه بیگانه ز دینم کردی.»
elayorg
«میگوید:
شاد زی با سیاه چشمان شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد»
elayorg
- پیش از اینکه روزگار تنت را خشک کند، عشقت را فریاد بزن، دختر
sama.bagheri
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق چه بیگانه ز دینم کردی
sama.bagheri
واژه که بیرون نزند از دهان، میماند، تلنبار میشود، سخت میشود گفت دیگر
محسن
من پُر شدهام از تصویرِ تو
بی تو
و قلبی که به نیرویی موهوم
فاصلهٔ روزهای مرا با تو
میتپد
محسن
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۶۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد