بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر ماه، پسر خورشید | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر ماه، پسر خورشید

بریده‌هایی از کتاب دختر ماه، پسر خورشید

انتشارات:انتشارات هوپا
امتیاز:
۳.۳از ۴ رأی
۳٫۳
(۴)
خورشید دل‌داری‌اش داد: «به کاخ خودمون که بریم قول می‌دم همه رو تبعید کنم.» مه‌پری خندید. آسمان روشن شده بود. بارقه‌های خورشید صبحگاهی افق را روشن کرده بود، اما ماه که کم‌رنگ شده بود، گوشهٔ دیگر آسمان هنوز خودنمایی می‌کرد. خورشید آن دو را نشان داد و گفت: «می‌بینی بانو، ستاره‌های ما از همه بزرگ‌ترند. از همه خوش‌اقبال‌تریم.» هردو به هم لبخند زدند.
faezeh shahtaheri
به صحرا شدم؛ عشق باریده بود. و زمین تَر شده بود. چنان‌که پای مرد به گِل فرو شود، پای من به عشق فرو می‌شد. ذکر بایزید بسطامی، تذکرۀ‌الاولیاء، عطار نیشابوری
faezeh shahtaheri

حجم

۵۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۵۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد