بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تصرف عدوانی | صفحه ۱۱ | طاقچه
کتاب تصرف عدوانی اثر لنا آندرشون

بریده‌هایی از کتاب تصرف عدوانی

نویسنده:لنا آندرشون
ویراستار:ناصر زراعتی
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۳.۸از ۷۱ رأی
۳٫۸
(۷۱)
استر نمی‌فهمید چرا باید رنج بکشد. فکر می‌کرد خواست غیرِمنطقی‌ای که نداشته است. آزادی را فضیلت می‌دانست و آن را ستایش می‌کرد. آزادی از نزدیکی را نمی‌توانست فراهم کند، ولی این آزادی را می‌توانست به او بدهد که از هر شخصِ دیگری به او نزدیک‌تر شود و این آزادی را که مجبور نباشد تنها بمانَد. چه‌چیزی می‌تواند از این زیباتر باشد؟
سورینام
بی‌ادبی و بدرفتاری هوگو با فکر و از روی قصد و نیتِ قبلی نبود. اهمال، ناتوانی و ترسِ عادی بود که در شکلِ ملاحظه‌کاری، پنهان شده بود. استر رفت با دیگران صحبت کرد و از آن‌ها دور ماند. وقتی جشن داشت تمام می‌شد، استر دوباره رفت طرفِ او. با خودش سَبُک سنگین کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که برایش ساده‌تر است جوابِ رَد بگیرد تا این‌که بعد خودش را بخورَد که چرا تلاش نکرده است.
سورینام
زیاد حرف نمی‌زدند. وقتی هم که حرفی می‌زدند، درموردِ چیزهای کُلّی بود: آن‌چه می‌دیدند، مزهٔ قهوه و نوشتهٔ روی پوستر... آن دو نه دوست بودند، نه عاشق و معشوق. از هم می‌پرسیدند: «امروز چه خواهی کرد؟» و این پرسیدن به‌شکلِ پرسیدنِ آدم‌هایی بود که به‌هم تعلق ندارند، امّا این رابطه را دارند؛ یعنی به این شکل که یکی از دو طرف تصمیم گرفته این قضیه چطور باشد، امّا هیچ یک آن را بیان نمی‌کند. باید خودش آشکار شود... که شد.
سورینام
افزایشِ نارضایتی به‌سببِ افزایشِ انتظارات، اصلی روان‌شناختی بود. آدم وقتی چیزی را که ندارد به‌دست می‌آوَرَد، لحظه‌ای کوتاه راضی می‌شود، امّا خود را به‌سرعت با وضعیتِ جدید تطبیق می‌دهد و آن را وضعِ عادی تصور می‌کند و حداقلِ سطحِ زندگی می‌داندش. به این شکل، انتظارات افزایش می‌یابد و به امکاناتِ بیش‌تری نیاز است تا رضایت به‌دست آید. آبِ لوله‌کشی، غذای مفید به‌اندازهٔ کافی، اتومبیل و مَسکنِ بزرگ‌تر دیگر کافی نیستند. باید اصلاحاتِ بزرگ‌تر و بیش‌تری صورت گیرد تا احساسِ رضایت به‌میزانِ پیشین باشد. باید دُز را بالاتر بُرد و دفعاتِ آن را بیش‌تر کرد.
سورینام
نگاهِ هوگو سرگردان شده بود. گفت: «وقتی نزدیک به دویست سال پس از انقلابِ فرانسه، از چوئن لای پرسیدند این انقلاب چه نتایجی داشته؟ می‌دانی چه جواب داده؟ "هنوز خیلی زود است که بگویم چه نتایجی داشته." فوق‌العاده نیست؟... ”خیلی زود است که درباره‌اش صحبت کنیم.”» و خندید. خنده‌اش استر را به خنده نینداخت. استر گفت: «با چشم‌اندازی چنین طولانی، به‌گفتهٔ تو، همه مُرده‌ایم.»
سورینام
از تنها چیزی که خوشش نمی‌آمد این بود که همیشه دور وُ برِ هوگو، آدم بود. این چیزی را در موردِ هوگو فاش می‌کرد که استر را به‌طورِ مبهمی مردد می‌کرد. ترجیح می‌داد هوگو آدمِ خلوت‌گزینی باشد، با شکافی از تمنّا در درونش، تا او بتواند آن را پُر کند. پیش از آن‌که انسان دریابد احساسش او را به کجا خواهد بُرد، با همه، با هر کس در موردِ معشوقش حرف می‌زند. امّا ناگهان، آن را متوقف می‌کند. آن‌گاه، یخ دیگر نازک و لغزنده شده است. متوجه می‌شود هر کلمه ممکن است عشقش را فاش کند. تظاهر به بی‌اعتنائی مثلِ تظاهر به عادی‌بودن (که در واقع، یک‌چیزند)، دشوار است.
سورینام
در زندگی، لحظه‌هایی هست که حضورِذهن برای آینده تعیین‌کننده است؛ لحظه‌هایی سنگین که یک آن بیش‌تر دوام نمی‌آوَرَند. پس از آن، همه چیز خیلی دیر است. می‌دانست که باید جرأت داشته باشد و می‌دانست که آن لحظه دقیقاً همین حالاست. نهایتش، فقط چند ثانیه دوام می‌آوَرَد.
سورینام
امید نوعی آفت است. بی‌گناه‌ترین بافت‌ها را می‌خورَد و رشد می‌کند. بقایش در این توانایی تکامل‌یافته نهفته است که می‌تواند از هرچه به سودِ رشدش نیست، چشم بپوشد و خود را روی چیزی بیفکند که هستی‌اش را توانمند می‌کند. سپس آن‌چه را یافته به‌قدری نشخوار می‌کند که کوچک‌ترین ذرّهٔ غذایی‌اش استخراج شود.
Tina
آدم وقتی دردش را همراه خودش می‌بَرَد، هیچ‌چیز به او کمک نمی‌کند.
Tina
در زندگی، لحظه‌هایی هست که حضورِذهن برای آینده تعیین‌کننده است؛ لحظه‌هایی سنگین که یک آن بیش‌تر دوام نمی‌آوَرَند. پس از آن، همه چیز خیلی دیر است.
Tina

حجم

۱۵۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۵۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۳۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۰
۱۱
صفحه بعد