کلایو بل، یکی از نظریهپردازان برجسته هنر، در کتابی به نام هنر میگوید ما از «آثارهنری» مجموعهای از چیزها را مراد میکنیم که «همه اعضای آن مجموعه کیفیت مشترک و ویژهای داشته باشند»، در غیر این صورت، هنگامی که عبارت «آثار هنری» را به کار میبریم سخنی بیمعنا میگوییم.
آنا نیک
بر پایه این نگرش، وقتی شیئی را زیبا توصیف میکنیم درباره توانایی خشنودکنندگی آن ادعایی کلی میکنیم، و ممکن است برخی افراد نسبت به برخی افراد دیگر در این موضوع مهارت و شناخت بیشتر یا کمتری داشته باشند.
هر چند اصول مربوط به امور ذوقی عمومیت دارند و تقریباً، نه کلاً، در همه آدمیان یکسانند؛ ولی شمار اندکی از آنها برای نظر دادن درباره هر اثر هنری، یا قرار دادن احساس خود به عنوان معیار زیبایی، اهلیت و شایستگی لازم را دارند.
☆Nostalgia☆
هیوم در مقالهاش تحت عنوان «معیار ذوق» میکوشد توضیح دهد که چگونه چنینمعیاری میتواند وجود داشته باشد، و این به چه معناست که ذوقِ برخی افراد را برتر از ذوق دیگران توصیف میکنیم. علیرغم ذهنی بودن احساس، میتوانیم در محیط اطرافمان مشاهده کنیم که احساسهای مردم تا حد زیادی بر یکدیگر منطبقاند؛ و از دید هیوم، کلید حل مسئله در همینجاست.
قواعد هنر براساس... مشاهده احساسهای مشترک طبع آدمی ایجاد شدهاند... اساس آنها، همان اساس همه علوم عملی دیگر، یعنی تجربه، است؛ قواعد هنر، چیزی جز یک سلسله مشاهدات عمومی نیستند که درباره آنچه در همه کشورها و در همه روزگاران خشنودکننده تشخیص داده شدهاند صورت گرفتهاند.
☆Nostalgia☆
تقریباً همه اتفاق نظر دارند که پیوندی بین زیبایی و احساس وجود دارد. ما درباره عشق به زیبایی و لذت بردن از چیزهای زیبا سخن میگوییم. وقتی به قطعه موسیقی زیبایی گوش میکنیم چه بسا احساسهای عمیق و شدیدی به ما دست دهد. ولی هیوم معتقد است که زیبایی و احساس نه تنها همپیوند یکدیگرند، بلکه میگوید که احساسْ ذاتِ زیبایی است.
☆Nostalgia☆