بریدههایی از کتاب قصه های ادواردو
۴٫۴
(۲۸)
گفت: «خدای خمینی نه تنها از هلیکوپترهای شما، بلکه از تمام قدرت شما آمریکاییها هم بالاتر است.»
ali__2003
اما روز شهادت ادواردو. او در یکی از زیباترین روزهای خدا به شهادت رسید؛ ایام ولادت امام مهدی(عج). او توی آن روز، دستانِ سرخش را در دستانِ سبزِ امام زمانش(عج)گذاشت.
او اگر چه نتوانست به قم برود و درس طلبگی بخواند امّا برای همیشه به بهشتِ زیبای خدا پرواز کرد تا آنجا در محضر پیامبر(ص)و اهل بیت(ع)درس دین بخواند.
ali__2003
ادواردو همیشه به دوستانش میگفت: «روزی که مولایمان بیاید و دین اسلامِ اصلی را به جهانیان نشان بدهد، همهٔ مردم خود به خود و با شوق و اشتیاق ایمان میآورند. اصلاً نیازی نیست کسی به زور آنها را مسلمان کند.»
ادواردو میگفت: «مگر میشود کسی چهرهٔ نورانی و آسمانیِ امام مهدی(عج)را ببیند و عاشق او و پیروِ او نشود؟»
ali__2003
ادواردو لبخند تمسخر آمیزی به ژنرال زد و گفت: «اما این هلیکوپترها با این پیشرفته بودنشان، در طبس شکست خوردند. در آن شب، ناگهان طوفانِ شن آمد و هواپیماها و هلیکوپترهای شما به یکدیگر برخورد کردند و آتش گرفتند. شما که در آن عملیات از ایران شکست خوردید!»
ژنرال آمریکایی انتظار نداشت ادواردو این حرفها را بزند و اینجور آمریکاییها را به سُخره بگیرد. امّا جوابی هم نداشت که به او بدهد. چون حقیقت همان بود که ادواردو گفته بود. برای همین ژنرال آمریکایی با خجالت سرش را انداخت پایین و گفت: «حقیقتش، خدای ایرانیها و خدای خمینی از هلیکوپترهای ما آمریکاییها قویتر بود!»
ali__2003
یک روز جیانی آنیلی آنقدر عصبانی شد که مثل یکاتشفشان میخواست فوران کند. او با داد و فریاد به ادواردو گفت: «نفهم! بدبخت! بیچاره! بیعرضه! تو دوستی با پسرِ راکفِلِر که ثروتمندترین مرد آمریکاست را ول کردهای و رفتهای با این عبداللهیِ گور به گور شده دوست شده ای؟! خاک عالم بر سرت بکنند!»
این حرفها، آرامترین و نرمترین فحشهای پدر ادواردو به او بود! بعضی وقتها جیانی آنقدر فحشهای زشت به ادواردو میداد که هر کسی به جای ادواردو بود نمیتوانست تحمل کند و از کوره در میرفت. با این وجود ادواردو سرش را میانداخت پایین و هیچ نمیگفت و سکوت میکرد.
ali__2003
ادواردو که به شهادت رسید، پدر و مادرش دستور دادند او را توی کلیسایی که در یک دهکده بود دفن کنند. آنها حتی نگذاشتند مردم برای تشییع جنازه پسرشان بیایند! آنها دستور دادند که ادواردو را نه به رسم مسلمانان، بلکه به رسم و آیین مسیحیها دفن کنند! برای همین ادواردو را نه غسل دادند و نه کفن کردند و نه تلقین دادند و نه رو به قبله گذاشتند و نه نماز میت رویش خواندند. انگار که غربت و غریبی قرار بود تا لحظهٔ آخر همراهِ ادواردو باشد!
ali__2003
یکبار که ادواردو پیش دوستانش نشسته بود، حرف عجیبی را به آنها زد. حرف بسیار عجیبی!
او گفت: «با اینکه من از حق ارثم کوتاه نمیآیم، امّا میدانم که صهیونیستها نمیگذارند آن همه ثروت به من برسد! آنها یک روز من را میکُشند. برای اینکه ردّ پایی هم از خودشان به جا نگذارند، مطمئنم بعدش میگویند که ادواردو خودکشی کرده است!»
ali__2003
بعد از اینکه با هزار سختی مستند ادواردو ساخته شد و از تلویزیون ایران آماده پخش شد، صهیونیستها به تهیه کنندهٔ مستند زنگ زدند و گفتند: «اصل فیلم ویدیویی را به ما بده و آن را پخش نکن. ما در عوض هموزنِ تو، به تو طلا میدهیم.»
اما تهیه کنندهٔ فیلم ادواردو به آنها گفت: «شماها کور خواندهاید. مسلمانان ایران و جهان و همهٔ آزادمردانِ دنیا، تشنهٔ راه و روش ادواردو هستند. شماها به خیال خودتان ادواردو را کشتید. امّا بدانید ادواردو شهید است و زنده. او هیچ وقت نمیمیرد.»
ali__2003
مقامات ایتالیایی حتی دستور ندادند که جنازه ادواردو را کالبد شکافی کنند تا معلوم شود حقیقت چه بوده. این در حالی بود که بعضی وقتها اگر یک گربه یا سگ یا حیوانی توی ایتالیا میمرد، پزشکیِ قانونی او را کالبد شکافی میکرد! امّا پسر سناتور آنیلی که آنجور کشته شد، بدون هیچ کالبد شکافی و خیلی سریع دفن شد تا دست صهیونیستها برای همیشه در این قتل پنهان بماند!
ali__2003
ادواردو با شنیدن این اعتراف، خیلی خوشحال شد. انگار که غم و ناراحتیهایی که در کاخ سفید توی قلبش سرازیر شده بود از بین رفت. او توی دلش گفت: «خدای خمینی نه تنها از هلیکوپترهای شما، بلکه از تمام قدرت شما آمریکاییها هم بالاتر است.»
الهه
حجم
۱۰۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۱۰۱۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد