بریدههایی از کتاب در پیرامون خودمداری ایرانیان
۵٫۰
(۳)
یکی از دلایل مهم پا نگرفتن فکر انتقادی و جریان خلاق «نقد» در ایران را باید همین حسادت بیمرز روشنفکران خودمدار نسبت به یکدیگر دانست. در ایران بهواسطهٔ حسادت میان روشنفکران خودمدار، نقد بهمعنای مچگیری، افشاگری، تخریب، توهین، جوسازی و... تحقیر بوده است. هر انتقادی در ایران به مثابهٔ امر شخصیشدهای در رابطهٔ میان دو سوی انتقادکننده و انتقادشونده فهمیده شده و نشانهٔ، به اصطلاح، «خوب نبودن» رابطهٔ آن دو است.
کاربر ۴۳۰۹۷۸۹
جهان برای کسی که بهخاطر بقا، ناگزیر خود را نفی میکند بیمعنا میشود و او در برابر جهان، منفعل میگردد. (این بیمعنایی برخاسته از خشونت استبدادی عامل خشونت را نیز دربرمیگیرد. او نیز در اِعمال خشونت فراموش میکند که چه هست و هدف از کاربرد خشونت چیست. اِعمال خشونت برای او هدفِ در خود میشود).
کاربر ۴۳۰۹۷۸۹
در رژیم استبدادی، دین خود نیز مستبد است؛ و ترسی است که بر ترس پیشین افزوده میشود.
... در حقیقت، استبداد هیچ قانونی برای اداره امور کشور و تداوم آنها نمیشناسد، ... جز قانونی که بر انتقال عجیب و غریب قدرت سلطان، حاکم است و این قدرت همواره قدرت مطلق است.
afshinmehrabi
فرد معینی که نزدیک منبع قدرت استبدادی است و بنابراین، همهکاره به نظر میآید اگر به هر دلیلی از منبع قدرت طرد و دور شود یکباره به فرد هیچکارهای تبدیل میشود.
afshinmehrabi
در ایران هر سلسلهٔ حاکمی با چپاول و غارت و نابودی اشرافیت پیش از خود، قدرت خود را تثبیت و بهدنبال آن اشرافیت خاص خود را پدید آورده است. در عصر نوین نیز عدم وابستگی اقتصادی حکومت به طبقات اجتماعی میدان رقابت اقتصادی را برای مردم محدود و در نتیجه، از تفکیک اجتماعی معین و مشخص در ایران جلوگیری کرده است.
afshinmehrabi
برای تحقق بیشترین حد مسئولیتپذیری فرد باید قدرت دولتی، تا حد ممکن، محدود گردد و هر نهاد سیاسی ـ اجتماعی فقط وسیلهای برای تأمین رفاه و سعادت فرد باشد
afshinmehrabi
در لیبرالیسم هر گونه مسؤلیتپذیری فرد نسبت به خود و جامعه، مستلزم تأمین بیشترین آزادی و استقلال او نسبت به قدرت دولت است
afshinmehrabi
حکومت استبدادی علاوه بر اینکه میکوشد به مردم نشان دهد در برابر قدرت او هیچاند، میخواهد بیاعتمادی را بهعنوان احساس غالب در روابط بین آحاد اتباعاش گسترش دهد
afshinmehrabi
وقتی مردم یکدیگر را دوست داشته باشند پایههای قدرت استبدادی به لرزه میافتد.
afshinmehrabi
از فراگیری فساد است که ایرانیان باور کردهاند «هرکس قیمتی» دارد. فساد تا حدی در ایران گسترش یافت که حتی وظایف اداری قانونی ــ نه اَعمال غیرقانونی ــ نیز با رشوه گرفتن انجام شد؛ یعنی انجام وظایف اجتماعی فرد هم به قلمرو فساد راه یافت.
afshinmehrabi
ارتشا و اختلاس کارگزاران دولتی و خصوصی، احتکار، فروش متقلبانهٔ مایملک عمومی از جمله زمین و منابع طبیعی، فروش زیرقیمت کارخانجات و هر نوع منابع اقتصادی دولتی به اشخاصی که به هر دلیلی تأمین وفاداری سیاسیشان برای تداوم حاکمیت مهم است، فروش اطلاعات عمومی به شخص خاص، حمایت در عقد قراردادهای عمومی با پیمانکاران موردنظر، خرید و فروش محصولات سهمیهبندیشدهٔ عمومی در خارج از نظام سهمیهبندی دولتی، قایل شدن آزادی عمل برای انحرافات اجتماعی مثل توزیع مواد مخدر و کالای قاچاق با گرفتن پول از جمله فسادهای اقتصادی است.
afshinmehrabi
انسانی که نتواند علیه تبعیضی که بر او روا میشود شورش کند یا در اسارت احساس حقارت هرچه منقادتر میشود یا برای فرافکنی این احساس به خشونت و تجاوز نسبت به مردمی مثل خود گرایش مییابد.
afshinmehrabi
تجاوزگری خودمدارانه شکلهای گوناگون مییابد. در عرصهٔ اقتصادی جستجوی موفقیتهای برجستهٔ آنی یا سودهای بادآوردهٔ شخصی از اشکال بروز تجاوزگری است.
afshinmehrabi
در اختیارگیری و چپاول ثروت اجتماعی از سوی این حکومت در حدی است که آن را فقط میتوان غارتگری نامید. این حکومت مانند قدرت اشغالگری است که عمدهترین هدفش غارت سرزمین تسخیر شده است. غارتگری و فساد اقتصادی این حکومت چنان گسترهای دارد که باعث فقر عمومی جامعه میشود و مردم را به تجاوز نسبت به یکدیگر سوق میدهد.
afshinmehrabi
در عین حال، حکومت استبدادی، زمینههای خودانگیختگی و عمل مستقل اتباع خود، و یعنی زمینههای عمل خلاق آنان را نابود میکند؛ چون تغییر و تحول در چنین حکومتی، بنیان آن را به مخاطره میاندازد این حکومت به هیچ روی نمیتواند برانگیزندهٔ عمل خلّاق باشد.
afshinmehrabi
جامعهای که از نظر ارزشهای اخلاقی با هنجار زندگی کاسبکارانه مشخص میشود صحنهٔ ستیزهٔ مدام انسانها با یکدیگر است تا هرکس با پا بر دوش دیگری گذاشتن دارایی هرچه بیشتری به چنگ آورد. در این حال، تلاش کاسبکارانه نیز معنایی جز غارت و چپاول دیگران ندارد.
afshinmehrabi
هرج ومرج فراگیر در پی سقوط هر نیروی مستبدی، ایرانیان را جز به آرزوی سرکوبگر مستبد دیگری، توانمند در به کارگیری زور و خشونت، سوق نداده است.
afshinmehrabi
«خاص» ترین شخص، در این حکومت، همان فرمانروای مستبد است. او با درنظر گرفتن جامعه و سیاست بهعنوان حوزهٔ شخصی فعالیت خویش در برابر تودهٔ مردم قرار میگیرد. او «یکی» در برابر همه است؛ «یکی» متمایز از همهٔ مردم. این الگوی برخورد انسان خودمدارِ با ذهنیت استبدادزده به خود و دیگران میشود.
afshinmehrabi
در چنین رژیمی منطق اقتصاد، بیمنطقی است. منطقِ اقتصاد نیز به هوای نفسانی محض افراد تقلیل مییابد. زندگی تاجر فقط از امروز به فردا موکول میشود. زیرا همواره این ترس وجود دارد که هرآنچه را امروز گرد آورده است فردا از او بگیرند.
afshinmehrabi
حاکم در نظام استبدادی، خودمدارترین فرد است.
afshinmehrabi
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان