یکی از دلایل مهم پا نگرفتن فکر انتقادی و جریان خلاق «نقد» در ایران را باید همین حسادت بیمرز روشنفکران خودمدار نسبت به یکدیگر دانست. در ایران بهواسطهٔ حسادت میان روشنفکران خودمدار، نقد بهمعنای مچگیری، افشاگری، تخریب، توهین، جوسازی و... تحقیر بوده است. هر انتقادی در ایران به مثابهٔ امر شخصیشدهای در رابطهٔ میان دو سوی انتقادکننده و انتقادشونده فهمیده شده و نشانهٔ، به اصطلاح، «خوب نبودن» رابطهٔ آن دو است.
کاربر ۴۳۰۹۷۸۹
جهان برای کسی که بهخاطر بقا، ناگزیر خود را نفی میکند بیمعنا میشود و او در برابر جهان، منفعل میگردد. (این بیمعنایی برخاسته از خشونت استبدادی عامل خشونت را نیز دربرمیگیرد. او نیز در اِعمال خشونت فراموش میکند که چه هست و هدف از کاربرد خشونت چیست. اِعمال خشونت برای او هدفِ در خود میشود).
کاربر ۴۳۰۹۷۸۹
برای تحقق بیشترین حد مسئولیتپذیری فرد باید قدرت دولتی، تا حد ممکن، محدود گردد و هر نهاد سیاسی ـ اجتماعی فقط وسیلهای برای تأمین رفاه و سعادت فرد باشد
afshinmehrabi
در لیبرالیسم هر گونه مسؤلیتپذیری فرد نسبت به خود و جامعه، مستلزم تأمین بیشترین آزادی و استقلال او نسبت به قدرت دولت است
afshinmehrabi