بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نفرین جسد | طاقچه
کتاب نفرین جسد اثر دل‌آرا دشت بهشت

بریده‌هایی از کتاب نفرین جسد

امتیاز:
۳.۱از ۲۴ رأی
۳٫۱
(۲۴)
گفت: - از دخترهای مثل تو خوشم میاد. با تعجب نگاهش کردم، پوزخندی زد و گفت: - نه عشوه می‌ریزی نه کَل‌کل می‌کنی! در کل به فکر جلب توجه نیستی. ابروهام رو تو هم کشیدم و گفتم: - زیاد به خودت فشار نیار، موضوع‌های مهم‌تری هم به غیر از شما آقایون وجود داره.
n re
چه معنی داره برادر قدرتش رو به رخ خواهر بکشه!
n re
هر خونه‌ای یه رازی داره، تو حاضری راز خونهٔ خودت رو فاش کنی؟
n re
خدا لعنت کنه آدم‌هایی رو که به بد دیگران راضی باشند.
n re
فکر کنم اکثریت قبول داشته باشند که تو لحظاتی که آدم می‌ترسه اسم خدا و پیامبر و ائمه چقدر بهش آرامش می‌ده.
n re
بعد از خستگی خواب خیلی می‌چسبه،
n re
مرگ عزیزان چیزی نیست که به این راحتی بشه باورش کرد،
n re
همه رو برق می‌گیره ما رو قبضش.
n re
- معذرت می‌خوام اگه دیر رسیدم و موقع خاکسپاری نبودم. خیلی اذیت شدی نه؟ سرم رو کج کردم و گفتم: - دیگه وقتی که قرار نیست باشه، فرقی نمی‌کنه اولش باشه یا زمان زیادی گذشته باشه.
n re
خدا خیر بده کسرا رو که دم دست هم گذاشته خبر مرگش. با خنده گفتم: - بالاخره خدا خیرش بده یا خبر مرگش بیاد!
n re

حجم

۲۵۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۲۵۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۲۱,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد