از محمد (ص) شنیدم که میفرمود: "به خدا قسم آنها (موالی) شما را خواهند زد تا به دین برگردید، همانطور که شما آنها را میزدید که به دین وارد شوند."»
امیرالمؤمنین (ع) همیشه به موالی مایل بود و به آنها محبت و لطف بیشتری داشت. در حالی که خلیفهٔ دوم بسیار از آنها دوری میکرد.
میثم
میان فرستادگان امام و زهیر جنگ سختی درگرفت و زهیر یاران حضرت را شکست داد. عمرو بن مالک و اشجعی فرار کرده و خود را نزد امیرالمؤمنین (ع) رساندند. وقتی حضرت عمرو را که فرماندهٔ بقیه بود دید، از او پرسید: «آیا شکست خوردی؟» و با تازیانهٔ کوچکی که در دست داشت بر سر او زد. عمرو ساکت ماند. اما وقتی از پیش حضرت بیرون آمد به سوی معاویه گریخت. امیرالمؤمنین (ع) نیز جمعی را به خانهاش فرستاد تا خرابش کنند.
میثم
ای کوفیان! آیا نمیبینید؟! به خدا قسم شما را با همان عصایی که کمخردان را با آن ادب میکنم زدم، اما شما دست برنداشتید. شما را با تازیانهای که با آن گناهکاران را مجازات میکنم زدم، اما همت و تعهدی از شما ندیدم. دیگر راهی جز شمشیرم برای به راه آوردن شما باقی نمانده. یقیناً چیزی که شما را به راه میآورد میشناسم، ولی نمیخواهم با شما آنگونه رفتار کنم.
کار شما و شامیان شگفتآور است! امیر آنها از خدا سرپیچی میکند اما آنها از او اطاعت میکنند و امیر شما از خدا اطاعت میکند و شما از او نافرمانی میکنید!
smoothybook
چرایی و چگونگی نبردهای سهگانهٔ امیرالمؤمنین (ع) راز تمام رنجهای رسول خدا (ص) و رمز غربت امیرالمؤمنین (ع) است و تنوع این نبردها ابعاد مختلف حقایق دین را به نمایش میگذارد.
اما جمعبندی نهایی و رازگشایی از تمام اسرار تاریخ صدر اسلام، در نیمهٔ دوم حکومت امام علی (ع) است؛ زمانی که دیگر کسی از فرمان امیرالمؤمنین (ع) اطاعت نمیکرد
smoothybook