بریدههایی از کتاب ترجمه الغارات
۴٫۵
(۶۸۹)
به خدا قسم در فراق شما راحت جان است و آسایش تن!
علی دائمی
اشراف کوفه با علی (ع) دورویی میکردند و دلهایشان با معاویه بود. زیرا علی (ع) از غنائم به کسی بیش از حقش نمیداد، در حالی که معاویة بن ابیسفیان فقط به خاطر اینکه کسی جزء اشراف بود دو هزار درهم به او میداد.
علی دائمی
عجیب است، شما فقط در هنگام صلح، شیران بیشهاید و زمانی که به جنگ فراخوانده شوید، روباهان مکارید!
📚کرم کتاب 📚
برای به دست آوردن دنیا، دینشان را میدهند. آنوقت آرزو دارند خدا آنها را در جوار نیکان جای دهد و حال آنکه فقط کسی که عامل به خیر باشد به نیکی دست مییابد و بدکار فقط با بدی کیفر میبیند.
ArEf
زیاد بن خصفه گفت: «ما با خدا و کتاب خدا و سنت پیامبرش و با پسرعموی رسولش، یعنی کسی که خدا و رسول و قرآن را بر همهٔ دنیا ترجیح میدهد هستیم.»
وحید
شعبی نقل میکند که زمانی که من کودک بودم علی بن ابیطالب (ع) را دیدم که بین دو تپة طلا و نقره ایستاده بود. دیدم که آن اموال را بین مردم تقسیم کرد تا هیچ از آن باقی نماند و خودش با دست خالی به خانه برگشت. من پیش پدرم رفتم و گفتم: «نمیدانم که امروز بهترین مردم را دیدهام یا احمقترین آنها را!» پدرم گفت: «پسرم چه کسی را دیدهای؟» گفتم: «امیرالمؤمنین (ع) را» و آنچه دیده بودم را شرح دادم. پدرم گریست و گفت: «پسرم، بهترین مردم را دیدهای.»
علیرضا هستم
وقتی حضرت او را دید پرسید: «ابومریم تویی؟» او گفت: «بله.» امام (ع) پرسید: «چه چیزی تو را به اینجا کشانده؟» ابومریم گفت: «برای حاجتی پیش تو نیامدهام، ولی میبینم که وقتی کار این امّت به تو واگذار شد باعث اختلاف و تفرقه بین مردم شدی!»
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «ابومریم! من همان دوست تواَم که میشناسی، ولی گرفتار خبیثترین مردم روی زمین شدهام. آنها را به کاری فرامیخوانم، اما آنها از من تبعیت نمیکنند، و زمانی که به میل آنها رفتار میکنم، از اطراف من متفرق میشوند و مرا تنها میگذارند.»
میثم
وقتی امیرالمؤمنین (ع) به سمت نهروان میرفت، مردی از قبیلهٔ نَخَع را به عنوان جانشین خود در کوفه قرار داد. روزی او نامهای به حضرت نوشت که دو قبیلهٔ «غنی و باهِلَه» فتنهانگیزی میکنند و دست به دعا برداشتهاند که دشمنت بر تو پیروز شود. علی (ع) در پاسخ نوشت: «آنان را از کوفه بیرون کن و نگذار حتی یک نفر از آنها در کوفه بماند.»
میثم
عجبا عجبا! به خدا قسم که اجتماع آنها بر باطل، و پراکندگی شما از حق، دل را میمیراند و همّ و غم را به سوی انسان میکشد و غم را شعلهور میکند. قباحت و زشتی و غصه بر شما باد!
سحر
به شما گفتم که با اینان بجنگید پیش از اینکه با شما بجنگند. به خدا قسم هیچ ملّتی در میان خانهاش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد.
سحر
ای مردم! جهاد دری است از درهای بهشت، که خداوند آن را به روی اولیای خاصّ خودش گشوده است، جهاد لباس تقوا و زره محکم الهی و سپر مطمئن اوست. هرکس جهاد در راه خدا را ترک کند، خداوند لباس خواری و ذلت بر او میپوشاند، و غرق در بلا مینماید، و به قلبش شک و شبهه میآید و حقیر و ذلیل میشود
سحر
معاویه به او گفت: «برایم بگو بین لشکرگاه من و لشکرگاه علی (ع) چه فرقی دیدی؟» عقیل گفت: «لشکرگاه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، شبی داشت مثل شبهای پیامبر (ص) و روزی مثل روزهای پیامبر (ص)، با این تفاوت که پیامبر در آن میان نبود. اما در لشکرگاه تو با جمعی از منافقین روبرو شدم که در شب عَقَبه قصد ترور رسول خدا را داشتند!»
Chamran_lover
هرکس عمل صالحی انجام دهد سودش به خود او میرسد و هرکس بدی کند زیانش به خود او میرسد و پروردگار تو در حق بندگان ستم نمیکند." (فصلت/۴۶)
امالبنین
ای مردم! سرآغاز پراکندگی شما و شروع نقص شما از زمانی بود که خردمندان و صاحبنظران از بین شما رفتند.
محمد
به خدا قسم اگر با این شمشیرم بر بینی مؤمن بزنم تا کینهٔ مرا به دل بگیرد، از من متنفر نخواهد شد؛ و اگر همهٔ دنیا را با جوانبش به پای کافر بریزم، مرا دوست نخواهد داشت. زیرا آنچه بر زبان پیامبر اکرم (ص) جاری شد محقق شده است که فرمود: "هیچ مؤمنی با تو دشمنی نمیکند و هیچ کافری تو را دوست نخواهد داشت." و قطعاً کسی که ظلم کند و نسبت دروغ بدهد بیبهره خواهد ماند.»
آبیِ آسمونی
در مقابل، تکیهٔ معاویه بر تهدید و تطمیع و استفاده از نظام قبیلهگرای حاکم بر عرب بود، و به همین دلیل دوران غارات، پایان دردآوری برای حکومت امیرالمؤمنین (ع) شد و زمینههای سلطهٔ معاویه بر تمام جهان اسلام را فراهم کرد.
کاربر ۵۱۲۷۱۵۴
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.» یعنی پیامبران آمدهاند که مردم خودشان احساس مسئولیت کرده و قسط را در میان خود اقامه کنند. و در ادامه آمده است: «وَ لِیعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیبِ؛ تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را، بدون آنکه او را ببینند یاری میکند.» (حدید/۲۵)
کاربر ۵۱۲۷۱۵۴
اما اینکه از من خواسته بودی که نظرم را در مورد وضعی که در آن هستم بنویسم؛ رأی من جهاد با عهدشکنان و متجاوزان است تا زمانی که به ملاقات خدا بروم. در این راه اگر همراهان من زیاد باشند بر عزت من نمیافزاید و اگر از دور من پراکنده شوند باعث هراس من نیست؛ چون من بر حق هستم و خدا هم بر حق است. به خدا قسم که مرگ در راه حق برای من ناخوشایند نیست؛ چون پس از مرگ، هر خیری باشد برای کسی است که بر حق باشد.
fati
تو با عدالت بین آنها حکم میکنی و به حق عمل میکنی و حقِ فرومایه را از اشراف میگیری و اشراف پیش تو بر دیگران فضل و برتری ندارند. عدهای از اشراف، این شیوه را برنتافتند و از اینکه عدالت تو گریبانشان را میگرفت ناراحت بودند. در مقابل، بخششهای معاویه همه به مالداران و اشراف است! مردم به دنیا مشتاقاند و در میان آنها دوستداران دنیا کم نیستند. بیشتر مردم حق را دوست ندارند و باطل در کامشان شیرین است و دنیا را ترجیح میدهند. اگر تو هم بذل مال کنی، مردم در برابر تو سر فرود میآورند و از روی صدق و صفا خیرخواه تو میشوند و خالصانه دوستی میورزند.
sajjadquote
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: «این کتاب الغارات را که قدیمیترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت علی بن ابیطالب هست، آگاهانهتر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه میکنیم، نظر میدهیم و دفاع میکنیم.» (۱۷/۳/۱۳۹۷)
alireza brujerdi
حجم
۳۷۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۳۷۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
۱۹,۰۰۰۵۰%
تومان