همراهی بیمار از سوی پزشک فقط به مراقبتهای درمانی محدود نمیشود، بلکه به کلام و معنا هم مربوط است. بهمیانجی کلام و معناست که وضع و حال بیمار، مراقبتها و سمتوسوی آینده نمود مییابد. بیماری که جهت را گم کرده است، دیگر یاوری برای درمان ندارد.
ali73
تماس با پزشک میتواند اضطراب را کاهش دهد و لحظهٔ بهرسمیتشناختن دیگری را پیش میآورد، لحظهای که بیمار بیصبرانه انتظارش را میکشد تا دردهایی را که امانش را بریدهاند بازگو کند. پزشکی زمانی اثر دارد که درمانگر، جهان معنایی و ارزشهای بیمارش را در نظر بگیرد. انسان را برخلاف میل و ارادهاش و با تحمیل مراقبتهایی که به وجدان او توهین میشود، سنتها و ارزشهایی که زیر پا گذاشته میشود و لهکردن ایدهای که بیمار از خود ساخته است درمان نمیکنند. بیمار، ماشین خرابی نیست که باید تعمیر شود.
ali73
محدودیتهای اثرگذاری کنش انسان بر محیط، پیش از اینکه عینی باشند معناییاند.
ali73
درمان عبارت است از تبدیل وضعیتی که در آغاز برای ذهن فرد بیمار، قالبی عاطفی داشته است، به چیزی که قابلدرک است؛ یعنی دردهایی که پیشتر بدن از پذیرش آنها سر باز میزد و نمیتوانست تحمل کند، اینک دیگر قابلفهم شدهاند.
ali73