مامانبزرگ همیشه میگفت آدمها، صرفنظر از درستی یا نادرستی، چیزی را باور میکنند که دوست دارند درست باشد.
Book
مامانبزرگ همیشه میگفت آدمها، صرفنظر از درستی یا نادرستی، چیزی را باور میکنند که دوست دارند درست باشد.
آقای کتابدار
تنها راه برای تحمل از دست دادن کسی که دوست داری، یادآوری روزهای خوبیه که باهاش داشتی.
Book
گفت: «پای خوبی بود. همهٔ اون سالها که باهاش راه میرفتم هیچوقت به این مسئله فکر نکرده بودم. ولی وقتی از دستش دادم، شدید دلتنگش شدم. قدر چیزی که داشتم رو نمیدونستم تا اینکه از دستش دادم.»
.Mohadd3.
چه عجیب که تنها دوستم یک روح بود که بیشتر از صد سال پیش فوت کرده. به هر حال دوست، دوست است دیگر و من هم حس خوبی نسبت به این کارگرِ یکپایِ معدن زغالسنگ پیدا کرده بودم.
mahzooni
«یاد اوقات خوشی باش که با چارلی داشتی و ماجرا رو آخرسر فراموش کن. تنها راه برای تحمل از دست دادن کسی که دوست داری، یادآوری روزهای خوبیه که باهاش داشتی.»
فکرم که درگیر چارلی شد،
mahzooni
مهمه واسه حرفی که میخوای بزنی از کلمهٔ درستش استفاده کنی.
Book
یکی از چیزهای خوبِ تنها زندگی کردن اینه که میتونی هرچی دلت میخواد رو هروقت میخوای بخوری.
Book
قدر چیزی که داشتم رو نمیدونستم تا اینکه از دستش دادم.
Book
وقتی کسی رو نداری باهاش حرف بزنی خیلی احساس تنهایی میکنی.
Book
هر خبری رو که بخوام میتونم از رادیو بشنوم. بیشترشون خیلی ناراحتکنندهان. همون بهتر که بیخبر بمونم.
Book
ماشینسواری با عمه اِتل باعث میشد ترنهواییهای مرکز تفریحی ایالتی لوس و کسلکننده به نظر بیاید.
Book
مامان بهم هشدار داده بود که در رفتارم مرتکب تبعیض سنی نشوم. گفت: «اینکه مُسنه دلیل نمیشه، شخصیت جالبی نداشته باشه.»
Book