بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صاحب پنج شنبه ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب صاحب پنج شنبه ها

بریده‌هایی از کتاب صاحب پنج شنبه ها

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۹از ۸ رأی
۴٫۹
(۸)
خدایا سلام و درود ما را، ما دل‌تنگ‌ها و چشم به راه‌ها را به آقاجان‌مان برسان. بَلّغهُ مِنّا تَحیّةً و سَلاما!
مقدامة
امام همه‌چیز را می‌بیند و می‌داند. همان لحظه‌هایی که تو گناه می‌کنی، او می‌داند و دعا می‌کند که تو همّت غلبهٔ بر نفس و هوست را پیدا کنی. نگرانی امام برای تو همیشگی است. مهربانی‌اش دائمی و محبت‌اش آب چشمه‌ای جوشان! بگوئی، نگوئی می‌داند؛ پس بگو!
ema
امام همه‌چیز را می‌بیند و می‌داند. همان لحظه‌هایی که تو گناه می‌کنی، او می‌داند و دعا می‌کند که تو همّت غلبهٔ بر نفس و هوست را پیدا کنی. نگرانی امام برای تو همیشگی است. مهربانی‌اش دائمی و محبت‌اش آب چشمه‌ای جوشان! بگوئی، نگوئی می‌داند؛ پس بگو!
مقدامة
غالباً افراد جاهل مجادله می‌کنند، نه مباحثه. با این افراد ترک بحث کنید...
اللهم عجل لولیک الفرج
گناه، کوچک و بزرگش یک طرف، اما مهم‌تر این است که هر گناه بی‌ادبی است به خداوند متعال، شکستن حریم الهی است؛ اسراف کردن نعمت‌هایی است که داریم و خرابشان می‌کنیم. گناه ما آسیب زدن به دیگران است. بدحجاب فکر می‌کند که خودش است و لذتش، اما مهم امر خداست که زمین می‌زند و دستور شیطان را انجام می‌دهد.
مقدامة
خدا نعمت را به همه داده است؛ فقط انسان‌ها باید قدر نعمت را بدانند و از آن درست استفاده کنند. نعمت افزون می‌شود اگر با گناه خرابش نکنیم. نعمت امام به شهر سامرا که ساکنانش همراه خلیفه ظالم بودند هم داده شد! قدر ندانستند! بگذریم. فقط یک سوال؛ ما قدر امام زمان‌مان را می‌دانیم؟
مقدامة
نعمت افزون می‌شود اگر با گناه خرابش نکنیم
جوان خراسانی | javan khorasani
چوب‌ها بزرگ بود و آتش نمی‌گرفت. مادر چند چوب کوچک گذاشت کنار چوب‌های بزرگ، اول کوچک‌ها آتش گرفت بعد بزرگ‌ترها! حال حسن(ع) منقلب شد و آرام از خانه بیرون آمد. ایستاد کنار کوچهٔ خلوت و اشک روی صورتش جاری شد! مردی از بزرگان شهر از آن جا رد می‌شد، حال او را که دید رفت مقابلش و گفت: - چرا گریه می‌کنی؟ وسایل بازی می‌خواهی، خودم برایت می‌خرم! حسن(ع) چشمان پر از اشکش را دوخت به صورت مرد و گفت: - خدا ما را آفریده که بازی کنیم؟ - پس گریه چرا؟ چشمانش را به زمین دوخت و قصهٔ چوب‌ها را گفت و اضافه کرد: - با خودم فکر کردم نکند ما از هیزم‌های ریز جهنم باشیم!
مقدامة
خدایا! ما شکایت داریم از نبودن پیامبرمان از غیبت امام‌مان از زیادی دشمنان‌مان از کمی دوستان‌مان خدایا در این بلاها و سختی‌ها، چنان دارد از خیل دوستانمان کم می‌شود که نگران دین و محبت‌مان شده‌ایم! خدایا! سختی‌ها بر قلبمان فشار می‌آورد، ذهن‌هایمان را آشفته کرده است و تنها به دست توست که فرج و گشایش محقق می‌شود. ما را دریاب با ظهور حجتت یا الله...
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
شبهه از جهل و حماقت می‌آید، اما سوال از دانایی! از علم!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
این روزها چه‌قدر دل‌مان امام می‌خواهد.. یعنی راستش این هزار و صدها سال غیبت خیلی دل‌ها تنگ می‌شدند... چشم‌ها می‌چرخیدند دنبال امام...! بعد... بعد به اشک می‌نشستند و می‌شدند یک ندبه! اما خدایا واقعا دل‌مان دیدن روی مهدی فاطمه(ع) را می‌خواهد! اگرچه تو صلاح بر ظهور را بهتر می‌دانی، اما خدایا سلام و درود ما را، ما دل‌تنگ‌ها و چشم به راه‌ها را به آقاجان‌مان برسان. بَلّغهُ مِنّا تَحیّةً و سَلاما!
عرفانه زنگنه
شیعه بودیم و راهمان دور
زحــــ✨ــــل🪐
- دیگر انجام نمی‌دهم، چون نمی‌توانم بگویم. لبخند از صورتم کنار نرفت تا آن جوان از اتاقم بیرون رفت. امام او را دوست داشت. امام همهٔ ما را دوست دارد. عزیزیم برای حجت خدا! تو هم خودت را دوست بدار و با گناه به خودت ظلم نکن! آن‌وقت است که متوجه می‌شوی چه‌قدر امام را دوست داری؛ انگار همیشه نزد ایشانی به گفت‌وگو... با او که باشی، هوای عطشت را هم دارد، هوای عطشت!
مقدامة
امام هست و ما ترجیح می‌دهیم زحمت یاری او را تحمل نکنیم و درد و بدبختی دنیا را به جان بکشیم!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
تمدن در برهنه شدن بانوان است؟ در نگهداری و تربیت حیوانات در خانه به جای تربیت انسان؟ تمدن در داشتن بیشترین امکانات رفاهی است یا در احترام به شأن و شخصیت انسان‌ها؟ بیشترین خودکشی، تجاوز به زن، طلاق، کارتن‌خوابی، مصرف قرص‌های آرام‌بخش برای کشورهای جهان اول است... چه شده است که آن‌ها برای ما مایهٔ حسرت شده‌اند درحالی‌که خودشان به شکست سبک زندگی‌شان اعتراف می‌کنند!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
گناه، کوچک و بزرگش یک طرف، اما مهم‌تر این است که هر گناه بی‌ادبی است به خداوند متعال، شکستن حریم الهی است؛ اسراف کردن نعمت‌هایی است که داریم و خرابشان می‌کنیم. گناه ما آسیب زدن به دیگران است. بدحجاب فکر می‌کند که خودش است و لذتش، اما مهم امر خداست که زمین می‌زند و دستور شیطان را انجام می‌دهد.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
فکر کردم؛ گناه، کوچک و بزرگش یک طرف، اما مهم‌تر این است که هر گناه بی‌ادبی است به خداوند متعال، شکستن حریم الهی است؛ اسراف کردن نعمت‌هایی است که داریم و خرابشان می‌کنیم
عرفانه زنگنه
از همان اول، روزهایم یکی یکی به نام عزیزترین‌هایم بودند. شنبه دریچه رحمت خدا با نام محمد مصطفی(ص) بر من باز می‌شود. یکشنبه پدرم علی و مادرم فاطمه(ع) را با جان و دل سلام و درود می‌فرستم. دوشنبه همراه مولایم حسن(ع) سلام بر اباعبدالله(ع) می‌دهم. سه‌شنبه‌ها از بقیع دل نمی‌کنم. چهارشنبه‌ها از کاظمین تا مشهد و سامرا دل را پرواز می‌دهم. و اما پنجشنبه! پنجشنبه‌ها تنها متعلق به پدر امام زمان(ع) است! روزی که مهمان امام حسن عسکری(ع) هستم و "او" بهترین میزبانی که خوب و بد را می‌خرد، می‌خواند و کنار سفرهٔ محبتش می‌نشاند!
عرفانه زنگنه
فکر کردم که چه‌قدر بی‌ادبانه زندگی کرده‌ام؛ تمام زندگی‌ام از آن خداست و من در همه جا طبق خواستهٔ خودم پیش رفته‌ام. خصوصاً در نماز که بودنش عین ایمان است و قبول نداشتنش عین کفر!
میم
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید
زبل خان

حجم

۵۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

حجم

۵۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

قیمت:
۱۸,۹۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد