«خوش به حالت که جوونی و میتونی هر غذایی که دوست داری بخوری.»
n re
مادربزرگ نیز تسبیح به دست گرفته بود و ذکر میگفت.
n re
ایکاش آدمها هیچوقت پیر نمیشدند و همیشه جوان و سرحال میماندند.
n re
درحقیقت، دوران کودکی هم زیاد دوامی نداشت. خیلی دلم میخواست زندگیم در همون دوران کودکی درجا بزنه و متوقف بشه، اما حیف که دست خودم نبود و روزگار کار خودشو میکرد.
n re
وقتی پشت فرمون میشینی، یه کمی مراعات کن. مراقب اون کسی که کنارت نشسته و اون رانندهای که مثل تو داره رانندگی میکنه، باش. این ماشین هرقدر بهش گاز بدی، راه میره. زبون نداره بگه گاز نده. فقط به فکر خوش گذرونی و دل خودت نباش.
n re
ما آدمها چقدر کم طاقت و ناتوان هستیم
n re