بریده‌هایی از کتاب رهایی از هراس

اگر از انتقاد شدن می‌ترسید، دیگران را پر از تشویق و تحسین کنید. در گروه اتاق فکر خود به روشی فکر کنید که بتوانید از طریق نوآوری به رشد دیگران کمک کنید. اگر کالایی تولید می‌کنید روی آن به طریقی بنویسید، این کالا به مردم کمک می‌کند تا نسبت به خود احساس بهتری داشته باشند.

اگر بخش اعظم روزهای خود را با کسانی صرف کنید که جنبه‌های منفی داشته باشند، خودتان تبدیل به یکی از این آدم‌ها می‌شوید. شاید به همین دلیل است که اغلب به شما توصیه می‌کنند که همسرتان را با فکر و اندیشه انتخاب کنید.

ایمان، بدون اشتباه، با نگاه کردن در چشمان دیگران، ابرازهای چهره، لحن صدا و طرز صحبت اشخاص، حضور خود را تشخیص می‌دهد؛ و ترس هم به همین شکل خود را ابراز می‌کند.

اگر شما پیوسته تصمیم بگیرید به رغم ترستان از انجام دادن یک کار به خصوص، آن را انجام دهید، آن ترس قدرت خود را از دست می‌دهد و به این ترتیب مشخص می‌شود که ترس یک احساس غیرمنطقی است که می‌توان آن را از میان برداشت.

به گفته هیل: «تنها پادزهر شناخته شده برای برخورد با این میکروب‌ها، عادت تصمیم‌گیری سریع و قاطعانه است.» از آنجایی که ترس‌ها ما را فلج می‌کنند که شکل انفعالی پیدا کنیم، تنها راه درمان این ترس‌ها این است که در یک مسیر سازنده حرکت کنیم که این نیز احتیاج به قاطعیت دارد. همان‌طور که هیل توضیح می‌دهد: «ترس بدترین دشمن ماست که تنها با تکرار اقدامات شجاعانه برطرف می‌شود.»

اگر میل مسامحه کردن در شما زیاد است، که این خود یکی از نشانه‌های ترس از فقر است، یک دستگاه پخت تخم‌مرغ برای آشپزخانه خود بخرید و آن را روی ۳۰ دقیقه میزان کنید. در این ۳۰ دقیقه با خود فکر کنید که اضطراری‌ترین کاری که روی میزتان دارید کدام است. اگر ساعت وقت‌نگهدار زنگ زد، به مدت ۵ دقیقه به خود فرصت بدهید تا مغزتان استراحت کند و بعد همه فرایند کاری را که کرده‌اید تکرار کنید. وقتی بر قدرت اراده خود اضافه کردید، می‌توانید ساعت وقت‌نگهدار پخت تخم‌مرغ را برای مدتی بیش از ۳۰ دقیقه تنظیم کنید. دیر یا زود متوجه می‌شوید که برای نظم بخشیدن به عادت کار کردن خود به ساعت وقت‌نگهدار احتیاج ندارید.

وقتی خرید خود را سه روز به تعویق می‌اندازید، برنیروی اراده خود می‌افزایید و در برابر خرج کردن پول از خود مقاومت نشان می‌دهید.

از جمله آسیب‌هایی که فقر به ما می‌زند از دست رفتن نفس انسان است. هیل در یک مورد مربوط به ترس می‌نویسد: این ترس دلیل و منطق را مخدوش می‌کند، توانایی تصور و تخیل را کم می‌کند، اتکای به خود را نابود می‌کند، به اشتیاق لطمه می‌زند، توانایی ابتکار را کم می‌کند. سببی است که شخص نسبت به هدفی که دارد نامطمئن شود. مسامحه‌کاری را زیاد می‌کند و خویشتن‌داری را غیرممکن می‌سازد. روی شخصیت تأثیر بد می‌گذارد، مانع از آن می‌شود که شخص درست بیندیشد تمرکز را به نقطه دیگری می‌برد. از قدرت اراده می‌کاهد. توجه داشته باشید که ما در یک دنیای وفور و فراوانی زندگی می‌کنیم. در این دنیا ما آنچه را بخواهیم به دست می‌آوریم. مانعی میان خواسته ما و خودمان وجود ندارد. تنها استثنای بر این قاعده نبود قطعیت هدف است.

ترس احساسی غیرقابل اعتماد است، حقیقتی نیست که براساس آن آینده خود را بسازیم.

ما باید ارواح ترس را در وجودمان خلع سلاح کنیم. باید بدانیم که آنها احساساتی قابل اعتماد نیستند، واقعیاتی نیستند که ما بتوانیم آینده خود را براساس آنها شکل دهیم