بریده‌هایی از کتاب خویشتن مقدس شما

ترس زندان ماست. ما باید با دانستنِ پوچ بودن ترسیدن از هر چیزی در این نظام بخردانه که ما هم بخشی از آن هستیم، خردی نامتناهی که در هر چیز جریان دارد، آن را ریشه‌کن کنیم. به خودآگاهی تبدیل کردن این آگاهی ساده هنگامی‌که ترس را تجربه می‌کنید، به شما در از بین بردن ترس و تردید کمک خواهد کرد.

هر مولکول جسم فیزیکی شما هر لحظه در حال تغییر است. حتی هنگامی که در حال خواندن این سطور هستید، دارید تغییر می‌کنید، میلیون‌ها اتم می‌آیند و می‌روند، اجزاء فیزیکی جدید را برای شما شکل می‌دهند، حتی اگر این اجزاء جدید مشابه اجزاء قدیمی خود باشند. این یک جزء و بخش خارق‌العاده است: گرچه شما همان جسم چند سال پیش نیستید، دانسته‌های شما به نوعی از جسم قدیمی به جسم جدید انتقال یافته است، چرا که تنها جسمانی نیست بلکه فراجسمانی است.

بخش ۲: چهار کلید اساسی به خودآگاهی والا هنگامی که پنج حس خاموشند، هنگامی که ذهن ساکت است، هنگامی که هوش و فراست خاموش است، این همان وضعیتی است که افراد خردمند آن را «والاترین وضعیت» می‌خوانند. کاثا اوپانیشاد

رفتار شما بیش از گفتارتان به دیگران می‌آموزد که شما مایل نیستید آن‌چه که نیستید، باشید. نیازی نیست جنجال به پا کنید. غالباً یک شانه بالا انداختن، خارج شدن از یک موقعیت نابسامان یا یک جمله محکم کافی است. در خصوص ارزش‌های درونی‌تان شفاف باشید. دیگر واگرا نخواهید بود هنگامی که تمایل درونی‌تان به شما می‌گوید که آرام و متین باشید؛ یا ورزشکار هنگامی که می‌دانید این مطلوب شما نیست؛ یا دیگر شهوت‌پرست نخواهید بود هنگامی که راهنمای درونی‌تان به شما می‌گوید که این‌طور نباشید.

سعی کنید به جای این‌که دیگران را از بی‌اصالتی خود خشنود کنید، از آن‌چه هستید، راضی و خشنود باشید. به خودتان بگویید: "من همانی هستم که هستم و این مسأله تا زمانی که به کسی در این روند آسیبی نمی‌رسانم، خوب است". این تأییدیه شما را از تغییر از خویشتن با اصالت خود به شخصیتی دروغین و بی‌اصالت باز می‌دارد. شما هر آن‌چه که هستید، الهی، جاودان و لایتغیر هستید. هر آن‌چه باقی می‌ماند، بازی جسم است در حوزه مادیات.

این واقعیت را بپذیرید که جسم ما خواهد مرد و خود واقعی ما جاودان است. به این حقیقت تسلیم شوید که وقتی کسی می‌میرد، به خود نگوید که مرگ آن‌ها نباید بدین شکل و شیوه اتفاق می‌افتاد. می‌توانید تسلیم شوید و بپذیرید یا این‌که نپذیرید و عذاب بکشید. به هر گفتگو تکراری در درون خود پیرامون غم و وحشت موجود در دنیا توجه کنید. تسلیم شوید و رهایش کنید. این بدان معنا نیست که از عذاب کشیدن دیگران خشنود شوید. این یعنی توجه نیروی درونی خود را روی عذاب کشیدن متمرکز نکنید. این موضوع راحت‌تر است: به خود کمک کنید و عذاب را از زندگی خود حذف کنید. هر روزه میلیون‌ها نفر می‌میرند و میلیون‌ها نفر دیگر روی این کره خاکی ظاهر می‌شوند. این همان روند ممتد آمدن و رفتن است. همه نظرات شما درخصوص این‌که این اتفاقات چگونه بایست روی دهد، چیزی نیست جز تعیین و تکلیف برای خدا که چگونه این جریانات را بگرداند.

برای لذت بردن از زیبایی وقت بگذار. به پرندگان، گل‌ها، طلوع آفتاب، به یک مادر که از نوزادش پرستاری می‌کند، به یک مرد پیر یا یک اتوبوس پر از بچه فکر کن و قلب خود را بر آن‌ها بگشا. اجازه بده عشق از شما به آن‌ها جریان یابد و برگشت آن‌ها را احساس کنید. هر چه بیشتر دریافت عشق از محیط اطراف را بیاموزید، بیشتر انرژی خواهید گرفت. در هر چیز و هرکس انرژی وجود دارد. شیوه دریافت این انرژی از طریق دریافت و پذیرش واقعی این انرژی و زیبایی و حیرت توأم با جستجو در کائنات است. با تمرین، شما قادر خواهید بود عشقی را که از طریق روش ساده درک زیبایی دریافت می‌دارید، به خارج ارسال کنید. امتحان کنید! سعی کنید همه کینه‌ها و دشمنی‌ها را از ذهن خود بیرون کنید. همان خردی که در وجود شما جریان دارد، در کلیه نژاد بشر نیز جریان دارد.

ایمان مشابه شناختن خداست

خودآگاهی شما را به همان نتیجه‌ای می‌رساند که ماهاتما گاندی رسید: خدا مذهب ندارد!