بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دستِ نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج و دینار و کاخِ بلند
نخواهد بُدَن مَر تو را سودمند
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
اما خدا نکند کسی با عقل، اراده و انتخابِ خود کاری کند که خدا از او رو برگرداند، بنا به قانونِ جایگزینی، وقتی نور برود، سیاهی و نِکبَت جای آن را خواهد گرفت.
روژینا
جمشید پادشاه ایران، به قولِ ادبینویسان، در سر سودای خدمت داشت، یعنی خواست برای مردم کار کند. چون بر تخت نشست، گفت به جز پادشاهی، خودش به کارهای روحانی و آخرت مردم میرسد و مردانِ دینی را بیکار و منزوی کرد. پس از آن، ارتشی قوی ساخت تا پشتیبانِ ارادهٔ پادشاه باشد. آنگاه به گروههای گوناگونِ مردم که دست به کار و تولید داشتند رسیدگی کرد. در ایران نخستین اتحادیههای کارگری را بنا نهاد، تا به قولِ فردوسی هر کس جایگاه و مهمتر از آن، حد و اندازهٔ خود را بداند.
جمشید گرمابه (حمام) و بناهای شکوهمند ساخت، تا مردم در رفاه و آرامش روزگاری بهتر داشته باشند، اما... مردمِ ایران از او ناخشنود شدند. به تدریج نابسامانیها تبدیل به شورش و جمشید مجبور شد از ایران فرار کند.
روژینا
پسرم، جهان را نباید با شور و هیجانِ جوانی دید. جوان چون از شراب (نبیذ) جوانی نوشیده، شور و مستی دارد و کسی جز خودش نمیبیند.
کاربر ۵۵۷۴۷۷۰
هر کس از خدا رو برگرداند، خدا نیز از او رو برمیگرداند.
کاربر ۵۵۷۴۷۷۰