بریدههایی از کتاب دل شکستگی
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:محمدهادی حاجیبیگلو
ویراستار:مریم غازی
انتشارات:انتشارات کتابسرای نیک
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۸از ۷۰ رأی
۳٫۸
(۷۰)
معشوقی که نیاز داریم کسی نیست که با ما خواهد ماند چون فکر میکند ما منحصربهفردیم و هیچکس جای ما را برایش پر نخواهد کرد، بلکه کسی است که ما را ترک نخواهد کرد چون با خردمندی دریافته است که هیچکس آنقدر که اوایل به نظر میرسد جذاب نیست ـ و خرابکردن یک رابطه، عموماً فقط پیشدرآمدی بر مواجههی دوباره با سرخوردگیها و نومیدیهای تازه است.
سورینام
وقتی کسی جای ما را میگیرد، عمیقترین درسی که برای ما دارد این است که ما هم چندان بد نیستیم، بلکه ما را به دلیل توهمی فراگیر ترک کردهاند که در همهی افراد وجود دارد: یعنی باور به اینکه فقط اگر با کسی دیگر وارد رابطه شده بودیم، بسیار خوشبختتر میبودیم. اما حقیقت این است که هر رابطهای کموبیش ناکامیها و نارضایتیهای ویژه و متمایز خودش را دارد.
سورینام
هیچ انسانی نیست که وقتی از فاصلهی نزدیکتر بررسی شود موجودی نومیدکننده از آب در نیاید. هرکسی که با او وارد زندگی مشترک شویم در مقطعی معلوم میشود چقدر دیوانهکننده است، و گاهی اوقات آرزو خواهیم کرد کاش اصلاً به دنیا نیامده بود. آن معشوق جدید هر قدر هم جذابیتهای جدید به شریک سابق زندگیمان ارائه کند، درنهایت در رابطه با او نیز با مجموعهی کاملی از ویژگیهای آزارندهی جدید مواجه خواهد شد، که درنهایت به همان اندازه باعث سرخوردگیای خواهد شد که در رابطه با ما تجربه کرده بود؛ و حتی میتوان گفت این سرخوردگی شدیدتر خواهد بود، زیرا این بار واقعاً امید داشته است
سورینام
کثریت ما نمیتوانیم عشقی کاملاً سالم را تجربه کنیم، ولی میتوانیم رویکردی را در پیش بگیریم که به همان اندازه مزیت دارد: میتوانیم به افراد بالغی تبدیل شویم که متعهد هستند رفتارهای ناسالم و آسیبزای خود را در وقت مناسب توضیح دهند؛ یعنی پیش از آنکه کاملاً از کوره در برویم و به دیگران آسیبهای جدی وارد کنیم ـ و بابت رفتارهای عجیب و غریبی که از ما سر میزند عذرخواهی کنیم.
سورینام
شاید والدینش، که بسیار هم دوستشان داشته است، در کودکی بیتوجه بودهاند یا اغلب اوقات غایب بودهاند. وقتی هم شریک سابق زندگیمان بزرگ شده است و به جستجوی عشق برآمده است، احتمالاً جذب صمیمیتی شده که ما به او نشان دادهایم، اما درعینحال محبتهای ما برایش چیزی ناآشنا بوده و این محبتها را به منزلهی تهدیدی جدی علیه برخی جنبههای شخصیت خویش حس کرده است. چهبسا اوقاتی که نسبت به ما سرد میشده و لازم میدیده از ما فاصله بگیرد، با خودش درگیر بوده تا این درونیات خود را بفهمد، اما ابزارهای مناسب این کار را نداشته است؛ و شاید در آخر دیده است که سادهتر است ما را متهم به «وابستگی بیش از حد» کند،
سورینام
اما در قلمرویی که به همان اندازه برایمان اهمیت دارد ـ یعنی عشق و روابط خصوصی ـ نمیتوانیم به وکیل مراجعه کنیم یا به سراغ پلیس برویم و کسی را به این دلیل متهم کنیم که دلمان را شکسته است. در اینجا خودمانیم و خودمان. نهتنها هیچ راه ساده و مشخصی برای دریافت غرامت و جبران خسارت وجود ندارد، بلکه برای مواجهه با این درد نیز چندان کمکی به ما ارائه نمیشود. اگر دچار دنداندرد شویم یا پایمان بشکند (که از نظر رنج و عذابی که میکشیم قابلقیاس با دلشکستگی است)، با جامعهای روبهرو میشویم که راههای پیچیدهای طرحریزی کرده است تا این مشکل را حل کنیم و نهادهای عظیمی ساخته است تا کمک متخصصان را در دسترسمان بگذارد.
سورینام
یکی از مهارتهای تأثیرگذار که به ندرت به کار گرفته میشود این است که از درون بپذیریم همیشه هم نخواهیم توانست درونیاتِ دیگری را بفهمیم. یکی از لحظات سرنوشتساز در تاریخ فلسفه هنگامی بود که سقراط، فیلسوف یونان باستان، استدلال کرد که بخش عمدهای از حکمت در این قابلیت نهفته است که در مواقع خاصی جهلمان را بپذیریم.
سورینام
در آن حین که هرچه بیشتر بهبود مییابیم متوجه میشویم که رضایت درونیمان کاملاً وابسته به هیچ شخص خاصی نیست. افراد و چیزهای فراوانی هستند که میتوانند از ما حمایت و پشتیبانی کنند. آن عشق بزرگ تمام شده است، اما عشقهای فراوان دیگری هستند که هنوز با ما هستند. بدین ترتیب، بیشتر مراقب و قدردان چیزهایی میشویم که برایمان مانده است: کتابهای جذاب فراوانی هستند که هنوز نخواندهایم، غذاهای زیادی هستند که هنوز امتحان نکردهایم، آن پارک را میبینیم که غرق گلهای افسونگر است، دوستانی داریم که حتی نیمههای شب نیز تماس ما را جواب میدهند. چیزهای بسیاری هستند که هنوز عاشقشان هستیم.
farnaz Pursmaily
همهی اطرافمان را تلههایی عاطفی پر کرده است. دلمان بارها و بارها به درد میآید.
گرچه گاهی دلمان میخواهد، اما نمیتوانیم از شر جهانی خلاص شویم که رابطهی قبلیمان در آن جریان داشته است. نمیتوانیم آن متکاها را بسوزانیم یا آن رستوران را تخریب کنیم. برای اینکه فراموش کنیم، باید لایهی جدیدی از تجربه را روی چیزهایی بکشیم که عشق ازدسترفتهمان را تداعی میکنند. باید با گروه جدیدی از دوستانمان به آن پیتزافروشی برویم، یا کتابی برداریم که بسیار برایمان تأثیرگذار باشد و کنار آن کانال مطالعهاش کنیم یا آشناهای جدیدی پیدا کنیم و روی آن مبلمان دورهمی بگیریم. باید چیزهای محیط زندگیمان را از دست خاطراتِ کسی که دلمان را شکسته است دوباره پس بگیریم.
farnaz Pursmaily
بهترین راه فراموشی صرفاً گذر زمان نیست، بلکه به معنای دقیقتر اتفاقات و رویدادها است. برای اینکه خود را از چیزهایی در گذشته رها کنیم که گریبانمان را گرفتهاند، باید اطمینان حاصل کنیم که میتوانیم لایهی ضخیمی از رویدادهای نو را بین خودمان و آن گذشته بکشیم؛ خلاصه اینکه نیاز داریم اتفاقات جدیدی در زندگیمان رخ دهند.
farnaz Pursmaily
متأسفانه در قلمرو روابط، دستکم نیمی از افراد مسائل روانشناختیِ واکاوینشده و فراوانی را وارد رابطهها میکنند و حتی تحت تأثیر آنها عاشق میشوند؛ مسائلی که باعث میشود به قدر کافی پیشبینیپذیر نباشند و به رابطهی خود تعلق صحیح نداشته باشند. اغلب، عشقی که ظاهراً در جستجویش هستند دقیقاً همان عشقی است که در بلندمدت نمیتوانند پذیرای آن باشند، زیرا حس میکنند برایشان ناآشنا است، تهدیدی برای سازوکارهای دفاعیشان است و استحقاق چنین عشقی را ندارند. نزاعی وجود دارد بین آنچه در حرفهایشان درموردِ شریک زندگی مطلوبشان میگویند، و چیزی که درواقع به لحاظ روانشناختی قادر به پذیرش آن هستند؛ نزاعی که درنهایت ما هستیم که بیخبر از همه جا قربانیاش میشویم.
farnaz Pursmaily
وقتی دیگر از رابطهی قبلیمان دل کندیم، فرد جدیدی که باید بیابیم کسی نیست که فکر میکنیم کامل و بینقص است (و بر این اساس، هیچوقت ترکمان نخواهد کرد)، بلکه کسی است که کاملاً بهروشنی عیوب ما را میبیند، بااینحال میداند که چطور در کمال آرامش با آنها کنار بیاید و از عهدهی آنها بر بیاید. معشوقی که نیاز داریم کسی نیست که با ما خواهد ماند چون فکر میکند ما منحصربهفردیم و هیچکس جای ما را برایش پر نخواهد کرد، بلکه کسی است که ما را ترک نخواهد کرد چون با خردمندی دریافته است که هیچکس آنقدر که اوایل به نظر میرسد جذاب نیست ـ و خرابکردن یک رابطه، عموماً فقط پیشدرآمدی بر مواجههی دوباره با سرخوردگیها و نومیدیهای تازه است.
Atena
در اینکه ما هم انسانی پرعیب و دردسرساز هستیم هیچ شکی نیست؛ اما این واقعیت تلخ و تاریک اساساً در بستر حقیقتی فراگیرتر و ناخوشایندتر قرار دارد که به نحوی عجیب اتفاقاً تسلیبخش است: اینکه تکتک انسانها پرعیب و دردسرسازند.
Atena
هیچ انسانی نیست که وقتی از فاصلهی نزدیکتر بررسی شود موجودی نومیدکننده از آب در نیاید. هرکسی که با او وارد زندگی مشترک شویم در مقطعی معلوم میشود چقدر دیوانهکننده است، و گاهی اوقات آرزو خواهیم کرد کاش اصلاً به دنیا نیامده بود
Atena
اغلب، عشقی که ظاهراً در جستجویش هستند دقیقاً همان عشقی است که در بلندمدت نمیتوانند پذیرای آن باشند، زیرا حس میکنند برایشان ناآشنا است، تهدیدی برای سازوکارهای دفاعیشان است و استحقاق چنین عشقی را ندارند. نزاعی وجود دارد بین آنچه در حرفهایشان درموردِ شریک زندگی مطلوبشان میگویند، و چیزی که درواقع به لحاظ روانشناختی قادر به پذیرش آن هستند؛ نزاعی که درنهایت ما هستیم که بیخبر از همه جا قربانیاش میشویم.
Atena
متأسفانه در قلمرو روابط، دستکم نیمی از افراد مسائل روانشناختیِ واکاوینشده و فراوانی را وارد رابطهها میکنند و حتی تحت تأثیر آنها عاشق میشوند؛ مسائلی که باعث میشود به قدر کافی پیشبینیپذیر نباشند و به رابطهی خود تعلق صحیح نداشته باشند
Atena
یکی از مهارتهای تأثیرگذار که به ندرت به کار گرفته میشود این است که از درون بپذیریم همیشه هم نخواهیم توانست درونیاتِ دیگری را بفهمیم.
Atena
هرکسی که مورد تحسین ماست، هرکسی که به نظرمان جذاب است روزی دلش شکسته است یا روزی دلش خواهد شکست. گرچه حس میکنیم که دلشکستگیمان ما را از باقی انسانها جدا میکند، اما در نهان ما را به هم نزدیکتر میکند.
Atena
آن شریک زندگی که در مرحلهی جدایی خوب عمل میکند، سعی میکند به شیوهای متقاعدکننده توضیح دهد که چرا این رابطه سرانجامی ندارد. مثلاً ممکن است به این نکته اشاره کند که هر دویشان طبعی اضطرابی دارند ـ و به همین دلیل همیشه دچار این کشمکش هستند که یکدیگر را آرام کنند و تسکین دهند.
amir
برای اینکه فراموش کنیم، باید لایهی جدیدی از تجربه را روی چیزهایی بکشیم که عشق ازدسترفتهمان را تداعی میکنند. باید با گروه جدیدی از دوستانمان به آن پیتزافروشی برویم، یا کتابی برداریم که بسیار برایمان تأثیرگذار باشد و کنار آن کانال مطالعهاش کنیم یا آشناهای جدیدی پیدا کنیم و روی آن مبلمان دورهمی بگیریم. باید چیزهای محیط زندگیمان را از دست خاطراتِ کسی که دلمان را شکسته است دوباره پس بگیریم.
lordartan
حجم
۱۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰۵۰%
تومان