بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ماجراهای سرزمین آوانتیا؛ نخستین قهرمان | طاقچه
تصویر جلد کتاب ماجراهای سرزمین آوانتیا؛ نخستین قهرمان

بریده‌هایی از کتاب ماجراهای سرزمین آوانتیا؛ نخستین قهرمان

۳٫۳
(۱۲)
تانر به بقیهٔ تکه‌ها نگاه کرد و لبخندی زد. اما وقتی حالت چهرهٔ گفن را هنگام نگاه‌کردن به خواهرش دید، لبخندش ناپدید شد. "حسادت."
کرم کتاب🐛📗
نبرد برای آوانتیا تازه شروع شده است...
مهدی

حجم

۱۰٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

حجم

۱۰٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۴۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد