بریدههایی از کتاب اسم این سخنرانی چه بود؟
۳٫۶
(۱۱)
سیستم احساسات مثبت تسهیلکنندهی حرکت رو به جلو و به سمت جاهای بهتر است. عملکردش همین است. جالب است، یعنی اگر به سمت جای بهتری پیش نروید، هیچ احساس مثبتی نخواهید داشت. نتیجهی دیگری که میشود گرفت این است که در صورت نداشتنِ نظام ارزش، شما هیچ احساس مثبتی ندارید؛ چون نظام ارزشی باعث میشود یک فعالیت بیش از کارهای دیگر ارزش انجام داشته باشد. اگر هیچ ترجیحی در این دنیا نداشته باشید، عملاً به هیچ جای ارزشمندی هم نمیرسید و اگر هیچ جای باارزشی برای رفتن ندارید، پس هیچ احساسی مثبتی نخواهید داشت.
ShayanShady
هر کدام از ما بهنوعی بخشی از توانایی بالقوهمان را فدای انطباق با هنجارهای اجتماعی کردهایم. همه تحت این فشار مستبدانهی اجتماعی قرار داریم و آن را از بیرون و درون احساس میکنیم. ما بهخاطر درست هماهنگ نشدن با هنجارهای اجتماعی، همواره حس شرمندگی و گناه را به دوش میکشیم و همین متلاشیمان میکند.
MTA
یک انسان روانی دنبال کودک بااعتمادبهنفسی که ممکن است در صورت لزوم داد و فریاد کند و جلویش بایستد نمیرود. برعکس، آنها پی کودکانی میروند که برای رویارویی با جهان زیادی ترسو هستند. این نکتهای است که اگر از بچههایتان مراقبت وسواسگونه میکنید باید حواستان باشد. بهترین راه برای مراقبت از بچهها آن است که آنها را شایسته و بالیاقت بار بیاورید، نه بزدل و لای پر قو. برای محافظت از بچهها هیچ راهی جز تربیت شایسته وجود ندارد.
احسان رضاپور
قدرت، حتی در بین شامپانزهها، سنگ بنای چندان پایداری برای ساختن سلسلهمراتبها نیست. شامپانزههایی که همیشه در رأس هرم اقتدار نشستهاند و مستحکمترین سلسلهمراتبها را میسازند و اوضاع را طوری هدایت میکنند که کمترین خطری از سوی دشمنان تهدیدشان کند، همان شامپانزههایی هستند که در تعامل و ارتباطات دوسویه خوب عمل میکنند؛ پس دوستهایی برای خودشان دستوپا میکنند. شامپانزههای نری که به بالای هرم سلسلهمراتب میرسند سعی میکنند روابط و تعامل خوبی با مادهها و بچهها داشته باشند. آنها درواقع فضایی سرشار از صلح و تشریک مساعی برای دیگران میسازند. نه که هیچ فشاری وجود نداشته باشد، نه، اما آنها مستبد نیستند. حتی در جامعهی شامپانزهها هم استبداد ایدهی جالبی نیست.
احسان رضاپور
با سه کتاب پرفروش طرحوارههای معنا (۱۹۹۹)، دوازده قانون زندگی: نوشدارویی برای بینظمی (۲۰۱۸)، و فراسوی ساختار: دوازده قانون دیگر برای زندگی (۲۰۲۱)،
نارون
وقتی در مقایسه با دیگران، خودمان را در چنگال حسادت احساس میکنیم، باید بدانیم اشتباه ما این است که به یک قیاس تکبعدی دست زدهایم. ما دیگران را در همین یک بعد میبینیم و تنها موفقیتشان به چشممان میآید. آنها ستارهاند، اما تنها در همان یک جنبه و شما همان یک جهت را میبینید. پیش خودتان میگویید وای، کاش من هم جای این آدم بودم. ما بهسرعت فرض میکنیم تکتک ابعاد زندگی آنها چنین است؛ درحالیکه اینطور نیست. راستش کاش بود و هرکسی که میتوانست از نردبان موفقیت و سلسلهمراتب بالا برود، توانایی این را داشت که از پس تمام مشکلاتش بربیاید. اما خب اینطور نیست.
احسان رضاپور
من وقتی بچهها را توی کوچه و خیابان میبینیم، با یک نگاه میتوانم بفهمم کدامشان اهل بازی است و کدام نه. با یک نگاه میشود فهمید؛ چون بچههایی که بازی نمیکنند یکجورهایی نامطمئن به نظر میرسند و انگار که حواسشان، روحشان جای دیگری است و در اینجا حضور ندارند. کُندند، اعتمادبهنفس ندارند و نمیدانند چطور نگاهتان کنند.
احسان رضاپور
اگر بچههایتان تا چهارسالگی یاد نگیرند چطور صحیح بازی کنند، دیگر هرگز یاد نخواهند گرفت. یک دورهی حیاتی و حساس بین دو تا چهارسالگی وجود دارد که توانایی بازی کردن بهدرستی تربیت و تقویت میشود؛ و یکی از بخشهای این مهارت تواناییِ آن است که بتوانند جای دیگران را بگیرند و نقش آنها را بازی کنند. اگر کودکی بتواند یاد بگیرد خودش را جای دیگران بگذارد، میتواند به اهمیت وجود دیگران هم واقف شود و بفهمد که دیگران هم به اندازهی او مهم هستند. تلنگر فوقالعاده واجبی است. اینکه بتوانیم از دیدگاه دیگران به دنیا نگاه کنیم، فارغ از توانایی تطبیق و ایجاد یک جهان داستانی و نقش بازی کردنها، بسیار اهمیت دارد.
احسان رضاپور
وقتی بچهها بازی میکنند، بخشی از این بازی همان چیزی است که در خالهبازی و نقش بازی کردن یاد میگیرند؛ اما بخشی دیگرْ بازی متقابل و دوسویهای است که در عمل نوعی جامعهی مینیاتوری و کوچک را برای آنها خلق میکند. پس راهی که ما برای اجتماعی شدن میآموزیم، همان است که در بازی با دیگران یاد میگیریم. ما این بازیها را بعدها در مقیاس بزرگتری انجام میدهیم که همان جامعه است.
احسان رضاپور
م، فارغ از توانایی تطبیق و ایجاد یک جهان داستانی و نقش بازی کردنها، بسیار اهمیت دارد.
خلاصه، آقای پنکسپ، که شدیداً نسبت به بازیها کنجکاو
پرنیان
اساساً کاری که باید سعی کنید بهعنوان والدین برای بچههایتان انجام بدهید از تولد تا چهارسالگیشان است. شما کاری کنید بچهتان تبدیل به کسی شود که سایر بچهها دوستش داشته باشند؛ آنموقع وقتی به چهارسالگی رسید، خودش دوستانی پیدا میکند که از آنبهبعد معاشرت را در او حفظ میکنند. بعد از آن دیگر میتوانید هروقت روابطشان از تعادل خارج شد، در پسزمینه نقش متر و معیار و قاضی را داشته باشید. هدف همین است. اگر شما تا چهارسالگی فرزندتان را اجتماعی نکنید، دیگر هرگز نمیتوانید.
احسان رضاپور
اگر نمیخواهید خودتان را به فنا بدهید، حواستان به این سه چیز باشد: اول فریب، که نابودکنندهاست، دوم خشم و سوم تکبر. اگر این سه خصلت به وجودتان راه پیدا کنند و با همدیگر همدست شوند، به چاههای ظلمانی عمیقی میرسید که بیرون آمدن از آن کار حضرت فیل است. اگر دست از مقایسهی خودتان با دیگران بردارید، میتوانید حسادت و خشمتان را مهار کنید و این چیز خوبی است.
احسان رضاپور
اما بیشتر، این وجدان کاری است که فضیلت دانسته میشود نه دلسوزی
بهرام
از این گذشته، این شفقت پیشبینیکنندهی عدم موفقیت هم هست. اگر فرد سازگار و مهربانی باشید حقوق کمتری میگیرید و لزوماً کار بهتری هم نمیکنید
بهرام
میبایست اطرافیان خود را از بین کسانی انتخاب کنید که از پیشرفت و صعود و بالا رفتن شما خوشحال میشوند. همان کسانی که اگر دیدند پایتان سرید و شکست خوردید، غمگین شوند.
احسان رضاپور
احتمالاً قصد آنها هم این بوده که چشمانداز جذابی از یک آرمانشهر جدید به وجود بیاورند و در این راه چیزهای زیادی باید قربانی شوند. اما مسئله اینجاست که بیشتر این فداکاریها را دیگران باید انجام بدهند، نه خودشان.
zbabaxni
«با خودت مثل کسی رفتار کن که مسئول کمک کردن به او هستی»
احسان رضاپور
شما باید با خودتان مثل کسی رفتار کنید که وظیفه دارید به او کمک کنید
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
اگر هدف ما تنها این باشد که دورانی طولانی بر مردم حاکم باشیم، نباید فکر کنیم این خبر آنها را خوشحال میکند و از حرفشنوی از ما لذت میبرند. صبوریْ آنها را تنها به نابودی میکشاند و دیگر به هیچ دردی نمیخورند. و چه فایدهای دارد دوروبرتان را پر کنید از آدمهای نابودشده؟ فکر بیمعنی و احمقانهای است که فقط ممکن است یک آدم روانپریش را خوشحال کند.
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
دیدهام مردم چطور در طول زمان، خود و زندگیشان را به نابودی کشاندهاند. اگر نمیخواهید خودتان را به فنا بدهید، حواستان به این سه چیز باشد: اول فریب، که نابودکنندهاست، دوم خشم و سوم تکبر. اگر این سه خصلت به وجودتان راه پیدا کنند و با همدیگر همدست شوند، به چاههای ظلمانی عمیقی میرسید که بیرون آمدن از آن کار حضرت فیل است. اگر دست از مقایسهی خودتان با دیگران بردارید، میتوانید حسادت و خشمتان را مهار کنید و این چیز خوبی است.
zbabaxni
حجم
۴۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۴۲۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۴۴,۰۰۰
تومان