بریدههایی از کتاب خاطرات یک کتابفروش
۲٫۹
(۳۰)
تنها کاری که میتوانستم بکنم خواندن بود. یکعالمه کتاب جمع کردم و غرقِ آنها شدم تا از دنیای اطراف و درونم فرار کنم. چشماندازهای جاناتان میدز، ویلیام بوید، خوزه ساراماگو، جان باکن، آلاستر رید، جان کِنِدی تول و دیگران از من درمقابل افکارم محافظت کردند. آن افکار کماهمیت شده بودند و بی اینکه آزارم بدهند آهسته جریان داشتند. با کتابها دیواری روی میزم ساختم. با خواندنشان، دیوار بهآرامی کوتاه میشد تا اینکه از بین رفت.
ghasem
کریسمس و جشن شب سال نوست؛ آن هفته مردم به اینجا برمیگردند تا درطول جشن با عزیزانشان باشند، ولی سریع متوجه میشوند عزیزانشان را از فاصلهٔ چندصدکیلومتری بیشتر دوست دارند تا الان که با آنها در یک خانه گیر افتادهاند!
بهار قربانی
دوست میآید و میرود، اما دشمن میماند.»
بهار قربانی
در زمستان درآمد چنان کم است که نمیشود بیشاز دوسه ساعت در روز بخاری روشن کرد
بهار قربانی
پیداکردن کتابی بدون قیمت باید نوعی اختلال روانشناختی در افراد ایجاد شود؛ موقع پرسیدن قیمت، هر مبلغی که شما پیشنهاد دهید، هرقدر هم که پایین باشد، بهنظر بازهم نسبتبه آنچه مشتری میخواهد بپردازد بیشتر است.
بنفشه آریاراد
رایجترین نوع مشتریِ این روزها «زنهای بلاتکلیف» نیستند، بلکه مردهاییاند که پیگیر عنوان خاصیاند. وقتی میشنوند نسخهای از آنچه میخواهند نداریم، اصلاً ناامید نمیشوند و برعکس، خیلی هم خوشحال میشوند (خوشحال از اینکه کتابی را انتخاب کردهاند که هیچجا پیدا نمیشود). اگر جستوجو برای رسیدن به جام مقدسشان به پایان برسد، بیشترشان هدف دیگری در زندگی نخواهند داشت.
mt
«دیوارهای کتابیِ اطرافِ او که با گذشت زمان محکم شدهاند دربرابر دنیای کنونی و بلاهای آن عایقی ساختهاند.»
شراره
آنچه در بازار کتابهای جدید پرفروش به حساب میآید دقیقاً همان کتابی است که در معاملههای دستدوم بسیار بیارزش است.
شراره
انگار دزدیدنِ مثلاً یک ساعت از دزدیدن کتاب بدتر و غیراخلاقیتر است. شاید به این دلیل باشد که کتابها عموماً تعالیبخش تلقی میشوند و بنابراین اگر بهقصدِ خواندن دزدیده شوند، این قصد و نیت اثر مخرب کتابدزدی را میپوشاند و مجازاتِ این جرم را سبکتر میکند.
شراره
وقتی در یکی از این دستدومفروشیها کار میکردم، چیزی که بیشتر از همه ذهنم را درگیر میکرد کمیابیِ آدمهای واقعاً کتابخوان بود.
شراره
همیشه هیجانانگیز است که بفهمید کتابی که در دست دارید روزی در دستهای شخصی بوده که نبوغِ ادبیاش بیشاز دویست سال پایدار مانده است
شراره
زندگی او خارقالعادهترین نوع دورهگردی بوده است و بهقول خودش ناشی از اولین باری است که موقع عبور از خانهٔ کشیشِ ویتهورن مسافرانِ ایرلندی را دیده بود. آلستر از پدرش پرسیده بود مسافرها کجا میروند و پدرش جواب داده بود: «نمیدونن.» این جواب آلستر را به تبوتاب انداخته بود و بهگمانم هروقت از او بپرسند به کجا میرود پاسخ او «نمیدانم» خواهد بود.
ZaHra
دیوارهای کتابیِ اطرافِ او که با گذشت زمان محکم شدهاند دربرابر دنیای کنونی و بلاهای آن عایقی ساختهاند
بهار قربانی
آرزوی ورود به دنیای نشر، یعنی همان جاییکه استعداد هنری قربانیِ سودآوری شده است.
بهار قربانی
این احتمالاً مادر اتحاددوستم را شدیداً خشمگین میکند
بهار قربانی
نیکی فوقالعاده از این کار بیزار است و من سعی میکنم هر ماه کارهای پستی حتماً به او بیفتد
بهار قربانی
دوستیِ او بسیار ارزشمند است، چراکه باعث میشود احساس کنم درمیان دوستانم تنها کسی نیستم که از دست مردم دیوانه میشود
بهار قربانی
در این پانزده سال، عیناً همین سؤالها ۹۳۶۰ بار از من پرسیده شدهاند. حالا دیگر با اشتیاقِ تمام جواب نمیدهم. شاید وقتش رسیده که جوابهای تازهای بسازم که درواقع هیچ پایهواساسی هم نداشته باشند
بهار قربانی
هنگامیکه زنان خواندن را کنار بگذارند، رمان خواهد مرد
بهار قربانی
با مرور کتابهای شخصِ متوفی، میتوان به شناختی از خود شخص، علایقش و تا حدودی هم شخصیتش رسید. حالا حتی وقتی به دیدار دوستانم هم میروم، هرجا که قفسههای کتاب را ببینم، بهسمتشان کشیده میشوم؛ بهویژه بهسمت هر کتابی که با بقیهٔ کتابهای قفسه همخوانی نداشته باشد، چراکه ممکن است همان کتاب چیزی در مورد دوستانم فاش کند که نمیدانم.
Hopefull_librarian
حجم
۴۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
حجم
۴۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۷۰%
تومان