چطور میشود موقع خواندن کلماتی که فرد دیگری نوشته به او احساس نزدیکی بیشتری کنم تا وقتی که روبهرویش نشستهام؟
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
امروزه به ندرت کسی را بیابی که از یکی دیگر متنفر نیست و مطلقاً کسی را نمییابی که مورد تنفر کسی نباشد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
و او گفت «این داستان رو دوست داشتم. میشه یه لطفی در حقم بکنی و هر چهار پنج روز یه بار زنگ بزنی و یه داستان دیگه مثل همین یکی برام تعریف کنی؟»
متأسفانه فقط یک بار دیگر بخت تعریف این داستان دست داد، زمانی که دیگر گوش شنوایی برایش نداشت. تمام مدت در اضطراب و درد بیامانی به سر میبرد. بعد از آن، دیگر هر چه زنگ میزدم گوشی را برنمیداشت و پیغامهایش را بیجواب میگذاشت. از چاه اندوه بیپایان پایین رفته بود، فراتر از جایی که دست داستان برسد و دیگر نتوانست ازش بیرون بیاید.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
جماعتی که دوست دارند کنترل امور دستشان باشد، ممکن است صمیمت برایشان دشوار باشد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔