بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نامه‌‌های به مقصدنرسیده | طاقچه
کتاب نامه‌‌های به مقصدنرسیده اثر احمد دستاران ممقانی

بریده‌هایی از کتاب نامه‌‌های به مقصدنرسیده

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۷از ۶ رأی
۳٫۷
(۶)
«چون ممکن نبود خدا با من حرف بزند و برایم داستان تعریف کند؛ چشم‌های تو را آفرید.»
نیما اکبرخانی
وقتی آقاجونم و امثال آقاجونم را می‌بینم؛ بر پدر و مادرِ پدر و مادرهایی که به پسرهایشان در کودکی یاد می‌دهند «مرد که گریه نمی‌کند» هزار لعنت می‌فرستم. آخر مگر مردها چه گناهی کرده‌اند که حق گریه کردن نداشته باشند؟
نیما اکبرخانی
این اوج استقلال است که آدم هیچ‌چیز از آن محیطی که تویش زندگی می‌کند نخواهد.
نیما اکبرخانی
معجزه چشم‌ها و فاجعه اشک‌ها
نیما اکبرخانی
ماهان می‌گوید دلش به شدت به حال آن‌هایی که خوب نیستند می‌سوزد. می‌گوید آن‌ها خیلی سختی می‌کشند چون باید کاملاً مخالف توانایی‌ها و دانایی‌هایشان عمل کنند و در واقع باید با قوی‌ترین چیز این دنیا که ذات خودشان است بجنگند. به همین خاطر تا این اندازه خسته و سردرگم می‌شوند و در حالی که وسط هزارگونه تفریحات رنگارنگ ایستاده‌اند باز احساس خالی بودن و خوشحال نبودن می‌کنند.
نیما اکبرخانی
دکترش برایش مراقب بیست‌وچهار ساعته گذاشته است و معتقد است آن‌قدر پریشان و خسته به نظر می‌آید که اصلاً بعید نیست به خودش آسیب بزند اما به نظر من او دیگر نمی‌تواند بیش‌تر از این به خودش آسیب بزند.
نیما اکبرخانی

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
۴۲,۷۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد