بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به بلندای آن ردا | طاقچه
کتاب به بلندای آن ردا اثر سیدعلی شجاعی

بریده‌هایی از کتاب به بلندای آن ردا

امتیاز:
۴.۳از ۸ رأی
۴٫۳
(۸)
- و خداوند این بقعه را، محل آمد و شد شیعیان و اهل محبتم قرار می‌دهد... بغض در گلویش می‌نشیند: - و به خدا سوگند زائری مرا زیارت نکند و محبی سلام نفرستد، مگر که رحمت و مغفرت ربوبی بر او واجب شود به شفاعت ما...
عاطفه سادات
ابوالحسن بودنش و فقط بودنش، نجات من خواهد بود...
عاطفه سادات
با شمشیر و نیزه نیستند که به سپاه‌مان تکیه کنیم؛ دل‌هاشان همراه شده و گره اگر بخورد به شیفتگی، هیچ دست و دندانی را توان باز کردنش نیست!
احسان
فخر و مباهات من است بندگی و عبودیت به آستان حضرت ربوبی... و با زهد در دنیا آرزو دارم امان از شر دنیا را... و با ورع از محرمات امید دارم رسیدن به برکات را... و با تواضع در دنیا انتظار می‌کشم رفعت مقام آن دنیا را، نزد حضرت پروردگار عز و جل...
عاطفه سادات
چرا این همه تلخی می‌کنی غادیه؟ چرا مقدماتِ کم‌جان می‌آوری برای نتیجه‌ای سترگ؟ اصلاً چرا چنین سنگدل به محاکمهٔ من نشسته‌ای و به زجر دادنم برخاسته‌ای؟
عاطفه سادات

حجم

۱۰۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

حجم

۱۰۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۱۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد