بریده‌هایی از کتاب راهنمای جامع زنان مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی

- من یک میز/ آشپزخانه/ ماشین نامرتب دارم، بنابراین: - توان زیادی برای کمک کردن ندارم. - آن‌ها می‌توانند با بی‌احترامی با من برخورد کنند. - در زندگی افراد دیگر اضافی هستم و موردقبول واقع نخواهم شد، پس برای چه تلاش کنم؟ - نمی‌توانم در اطراف دیگران خود واقعیم باشم. - من شایستگی روابط نزدیک، حمایتی یا عاشقانه را ندارم.

شهامت به‌معنی نداشتن ترس نیست، بلکه بیشتر قضاوتی در این باب است که چیز دیگری مهم‌تر از ترس وجود دارد.

چِک کردن لنز شما از آنجایی که با اختلال نقص توجه درگیر هستیم، تمایل داریم، عملکرد افراد نورتایپیکالی را به روشی ایده‌ال شرح دهیم. ما اغلب خودمان را با سطح عملکردی آن‌ها سطحی که بارز است و در اغلب مردم به‌راحتی قابل‌تحمل نیست مقایسه کنیم. چیزی به‌نظر آشنا می‌آید؟ تنوع عصبی خودتان را دریابید!

ما بدون درک نقص توجه یا تحسین نقاط قوت و تفاوت‌هایمان، درک حسی که نسبت به خودمان داریم، ارتباط با مغز منحصربه‌فردمان و روابطمان با دیگران که در طول سال‌ها بهم گره می‌خورند، بزرگ می‌شویم. هرچه بیشتر این سه عامل به هم گره بخورند، احساس شرم‌مان بیشتر می‌شود و به گرههای طولانی و سنگینی از پنهانکاری و خود محدودیتی، تبدیل می‌شود.

مردم به اندازه‌ای که برای خودتان احترام قائل هستید، به شما بها می‌دهند. به‌اندازه‌ای که خودتان را باور دارید و به خودتان حق میدهید، شروع کنید و مکانی را در دنیا به خود اختصاص دهید. باور داشته باشید که شایستگی گرفتن یک صندلی در پشت میز را دارید.

او یک آزمایش کامل روانشناسی را پشت‌سر گذاشت و ارزیابی‌ها نشان داد که با اینکه او در توجه کردن مشکل دارد، اما فوق‌العاده باهوش است! این افراد «دوبار استثنایی» نامیده می‌شوند به این معنی که یک فرد چالشی چون بیش‌فعالی دارد یا در یادگیری ناتوان است با این‌همه بسیار باهوش و مستعد است. شکاف گیج‌کننده بین چالش‌ها و توانایی‌ها می‌تواند تصاویر را کدر کند و افراد دوبار استثنایی را بی‌هویت و بدفهم جلوه دهد طوری که به آن‌ها همیشه آن‌طور که باید کمک نمیشود.

ما اغلب همان‌طور که نمی‌خواهیم مردم تفاوت‌هایمان را ببینند، نسبت به آشکار کردن نقاط قوت یا دستاوردهایمان نیز بیمیل هستیم. چنین موانعی در مسیر نشان دادن اختلافات، چالش یا استعدادها، به‌وجود می‌آید. یک پیامد ترسناک می‌تواند دریافت پیامی چون این باشد: «فکر می‌کنی بهتر از مایی؟»

بیشترین سایه‌های این زندگی حاصل از ایستادنمان در برابر نور خودمان است‌رالف والدو امرسون امرسون با بیان شیوایش به این گفته اشاره دارد که بزرگ‌ترین سد در مسیر تغییر، ترس از روشنایی‌مان است

مخفی سازی می‌تواند شکلهای بسیاری به خود بگیرد. مخفی‌سازی گاهی اوقات به معنی ماندن در فضایی بسته از ترس فاش شدن نقاط ضعف شما در زمینه‌های خاص یا در مقابل افراد خاصی است. مخفی‌سازی می‌تواند همچنین به شکل عدم گزینش چیزی که خواهان آن هستید، حتی چیزی که به شما اجازه می‌دهد از قدرتتان استفاده کنید یا علایقتان را دنبال کنید، ظاهر شود!

ممکن است به این دلیل که برای اطرافیان و یا حتی خودتان قابل‌درک نیستید، شروع به پنهان کردن خودتان بکنید. احتمالاً برایتان روشن است که برند تفاوت‌هایتان دارای ارزش نیست. ممکن است احساس کرده باشید که دیگران نمیتوانند تفاوت‌های مربوط به گذشتۀ شما را نادیده بگیرند و بنابراین از همۀ ابعاد شخصیتی‌تان جدا می‌شوید و مجبورید در این راستا به خود کمک کنید. احتمالاً نیتهای شما با استفاده از روش‌های منفی بد تعبیر می‌شوند. ممکن است به این دلیل که نمیخواهید دیده شوید، خود را پنهان کنید شما نظرهای منفی راجع به زنان دیگر دارایِ ویژگی‌ها و تفاوت‌های مشابه با خودتان را می‌شنوید و دربارۀ بهایی که ممکن است در صورت کشف خود واقعیتان بپردازید، نگران می‌شوید.

موقعی که شما خطر فاش کردن تلاش‌هایتان در جهت تلاش برای ارتباط برقرار کردن، رسیدن به تفاهم و کمک گرفتن را به جان می‌خرید، ممکن است با پیام‌های ساده شده و منزوی کنندهای که نیاز به اصلاح یا یافتن راه‌حل برای چالش‌هایتان را می‌طلبد، مواجه شوید. این روند می‌تواند منجر به پنهان سازی و تضعیف روحیه شما شود که آشکار کردن و جلوه پیدا کردن شما را به‌مراتب سخت و سخت‌تر می‌کند. دلیل این امر این است که پیشنهاداتی که دریافت می‌کنید، اغلب به‌طور غیرعمدی باعث عدم پذیرش اختلافات در شما می‌شود و ممکن است به این باور برسید که هیچ‌کس درکتان نمیکند. ممکن است احساس کنید با چالش‌هایی که در دنیای اطرافتان غیرقابل‌قبول است، تنها ماندهاید و بنابراین به این نتیجه می‌رسید که در جهت شرح دشواریهای دنیای درونتان برای مردم دیگر، خودتان را اذیت نکنید.

«اینکه خودم را آن‌گونه که هستم بپذیرم و به‌دنبال آن خودم را تغییر دهم، به‌طور عجیبی ضدونقیض است» (راجرز ۱۹۶۱،۱۷)

به‌عنوان یک قاعده، همۀ انواع سیستم‌ها در مقابل تغییر مقاوم هستند چراکه اعضای گروه با شیوهای که همیشه وجود داشته است، آشنا و راحت هستند، حتی اگر این شیوه همیشه ناسالم بوده باشد.

استفاده از صدایتان راهکاری قوی است! صدایتان می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد، شما را قوی کند و اعمال تغییر را آسان کند. صدایتان می‌تواند اوج بگیرد، می‌تواند درونتان را تخلیه کند، می‌تواند مدعی چیزی شود، می‌تواند زخم بزند و می‌تواند زخم زده را التیام ببخشد. هر چه بیشتر صدایتان را از آن خودتان بدانید و صدایتان را ابراز کنید با نیت، اعتمادبه‌نفس و مراقبت از آن استفاده کنید قدرت بیشتری را تجربه می‌کنید. منظور ما این نیست که بر دیگران قدرت داشته باشید بلکه منظور قدرتی است که از درون برمیخیزد و نوعی امنیت آرام و مطمئن را منتقل می‌کند که موجب می‌شود بدون اینکه عذرخواهی کنید با خودتان صلح و آشتی برقرار سازید.