بریدههایی از کتاب زمین سیاره ای آبی ست
۳٫۹
(۱۴)
بدون تو، من در فضا گم میشوم.
starlight
«قدمی کوچک برای یک نفر، جهشی بزرگ برای بشر.»
Raha.Sh
اما تو قول دادی که برگردی و همیشه سر قولهایت میمانی، بنابراین بهگمانم فکر کردم مرگ تو همیشگی نیست. فکر کردم قول تو زورش از مرگ بیشتر است. چون حتی با اینکه من یگانه بازمانده بودم، تو همیشه قویتر از من بودی.
بریجیت، من این را نمیفهمیدم، تا اینکه انفجار چلنجر را دیدم، اما حالا میدانم. حالا میدانم که گاهی اهمیتی ندارد ما چه میخواهیم.
گاهی آدمها نمیتوانند سر قولشان بمانند.
گاهی حتی فضانوردها هم نمیتوانند به ستارهها برسند.
قبلاً این را نمیفهمیدم، بریجیت، اما الان میفهمم.
✿النا✿
زمین سیارهای آبیه
و کاری از دست من برنمیآد.
starlight
آنها بازی خستهکنندهای کردند با یک تختهٔ مستطیلشکل که رویش اتاقهایی مثل آشپزخانه و گُلخانه نقاشی شده بود. با شش تکهچوبِ رنگی که مثلاً آدم بودند و چند چیز خیلی کوچک مثل جاشمعی و یک طناب.
starlight
بعضی از ستارههایی که میبینیم تو آسمون چشمک میزنن ممکنه خیلی وقت پیش سوخته و از بین رفته باشن. حداقل چهار سال طول میکشه تا نورشون روی زمین به چشم ما برسه، بنابراین من و تو هیچ راهی نداریم که بفهمیم اونها کی خاموش شدن. برای همین، محض اطمینان وقتی به نیت یکیشون آرزو میکنی، باید برای دوتای دیگه هم آرزو کنی. تو که نمیخوای که آرزوت رو پای یه ستارهٔ مرده تلف کنی.
شهید زهره بنیانیان
وجود نوا داشت پُرِ پُرِ پُر و منبسطِ منبسطِ منبسط میشد. نوا از خودش پرسید یعنی جهان هم یکهزارم ثانیه قبل از خلقتش همین احساس را داشت، همانموقع که هرچه آنجا بود داغتر و داغتر میشد تا اینکه بنگ: ستارهها و قمرها و سیارهها و کهکشانها را فشار انفجاری تشکیل داد و جهان در مسیر زندگی نهایی قرار گرفت.
شهید زهره بنیانیان
«میدونی نوا، بعضی از ستارههایی که میبینیم تو آسمون چشمک میزنن ممکنه خیلی وقت پیش سوخته و از بین رفته باشن. حداقل چهار سال طول میکشه تا نورشون روی زمین به چشم ما برسه، بنابراین من و تو هیچ راهی نداریم که بفهمیم اونها کی خاموش شدن. برای همین، محض اطمینان وقتی به نیت یکیشون آرزو میکنی، باید برای دوتای دیگه هم آرزو کنی. تو که نمیخوای که آرزوت رو پای یه ستارهٔ مرده تلف کنی.»
روناک
بچهها نباید بمیرند. بریجیت، بهار گذشته، که دربارهٔ سوءتغذیه در اتیوپی تحقیقی انجام داده بود، این را یادش داده بود.
«نباید این اتفاق بیفته.» بریجیت باعصبانیت دفتر تحقیقش را محکم بست. «برای بچهها نه. بچهها حقشون نیست که بمیرن. مرگ بمونه واسه اون آدمهایی که جنگهایی رو شروع میکنن که باعث قحطی میشه، نه بچههایی که هیچ کاری از دستشون برنمیآد.»
روناک
آدمبزرگها هیچوقت خودشان چیزی را نمیفهمند و این بچهها را خسته میکند که همیشه و تا ابد موضوعی را به آنها توضیح بدهند.
آنتوان دوسنت اگزوپری، شازدهکوچولو
book worm
کریستا مکاولیف به جانی کارسون گفت: «اگه یه صندلی توی یه موشک بهت پیشنهاد شد، نپرس کدوم صندلی؛ فقط سوار شو.»
f.r
حجم
۱۷۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۱۷۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد