بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب من و آقا موسی | طاقچه
تصویر جلد کتاب من و آقا موسی

بریده‌هایی از کتاب من و آقا موسی

نویسنده:حمید قزوینی
انتشارات:امام موسی صدر
امتیاز:
۴.۳از ۴ رأی
۴٫۳
(۴)
فرماندهٔ کل قوای انگلستان در غرب ایران ظاهراً افسری بنام فریچر بود. مرحوم پدرم برای فقرا اعانه جمع می‌کرد و چند نانوایی در نقاط مختلف کرمانشاه تأسیس کرده بود که فقرا از نانوایی‌ها نان ببرند. فریچر آمد خدمت آقا، من هم بودم در همین حسینیه. فارسی هم صحبت می‌کرد و گفت: «من از طرف دولت متبوع خود این مبلغ را آورده‌ام خدمت شما برای فقرا.» نمی‌دانم چقدر بود. مرحوم آقا با عصا گفت: «بردار ببر، ما مسلمان‌ها فقرای خودمان را اداره می‌کنیم.» احتیاجی به شما نداریم.
ب. قاسمی

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۵۷ صفحه

قیمت:
۱۱,۴۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد