بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چاقو و ایستادگی | طاقچه
تصویر جلد کتاب چاقو و ایستادگی

بریده‌هایی از کتاب چاقو و ایستادگی

نویسنده:پاتریک نس
امتیاز:
۴.۵از ۱۲ رأی
۴٫۵
(۱۲)
خاطره‌ها خیلی آشغال‌اند، نه؟
کاربر... :)
فکر می‌کنم شاید امید همان چیزی است که آدم را رو به جلو می‌کشد، شاید همان چیزی است که کاری می‌کند به راهتان ادامه دهید اما خطرناک هم هست، دردناک و پر خطر هم هست و دنیا را به چالش می‌کشد و دنیا کِی اجازه می‌دهد ما در چالشی پیروز شویم؟
کاربر... :)
چیزی به نام آرامش وجود ندارد. نه اینجا، نه هیچ‌جا. نه وقتی خوابیده‌اید، نه وقتی تنهایید، هیچ‌وقت.
mohajer
صدای ذهنم با درک اینکه کارمان تمام است بالا می‌رود، که این بار دیگر راه فراری نیست، که اگر دنیا بخواهد، آن‌قدر دنبالتان می‌آید تا بالاخره به چنگش می‌افتید. و من کی باشم که درستش کنم؟ اگر دنیا به این شدت می‌خواهد این کار را بکند، من کی باشم که تغییرش بدهم؟ اگر آخر دنیا هی سعی می‌کند فرابرسد، من کی باشم که جلویش را بگیرم؟
کاربر... :)
اگه یکی از ما سقوط کنه، همه سقوط می‌کنن، تاد و همهٔ ما باید سقوط کنیم.
کاربر ۳۳۸۴۴۲۰
و این رنجش می‌دهد، اما رنج خوبی است... همچنان رنجش می‌دهد، اما خوب است... رنجش می‌دهد... رنج می‌کشد.
کاربر ۳۳۸۴۴۲۰
هیچ‌کس وقتی سیزده‌ساله شود، دیگر با پسرها حرف نمی‌زند. همه در پرنتیس‌تاون همین‌طورند. پسرها مرد می‌شوند و به جلسه‌های مخصوص مردها می‌روند که معلوم نیست در آن‌ها دربارهٔ چه حرف می‌زنند و اصلاًوابداً امکان ندارد پسرها را راه دهند و اگر شما آخرین پسری باشید که در شهر باقی مانده، باید تنهای تنها منتظر بمانید.
mohajer

حجم

۶۰۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

حجم

۶۰۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد