بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مجیستریوم؛ جلد چهارم | طاقچه
کتاب مجیستریوم؛ جلد چهارم اثر هولی بلک

بریده‌هایی از کتاب مجیستریوم؛ جلد چهارم

۴٫۴
(۳۵)
کال تمایل به زنده ماندن دارد.
پسری که زنده ماند
کال نیروی جادویِ نیستی را به طرف خود خواند که ارادهٔ او را به هرج‌ومرج‌زده‌های تحت فرمانش پیوند دهد و آن‌ها خواسته‌هایش را کاملاً درک کنند. فریاد زد: «ای کسانی که به‌دست من خلق شده‌اید! برقصید!»
AMIR.H.H
تامارا لبخند کوچکی به کال زد، از کنار او گذشت و به مرکز اتاق رفت. یک قالیِ کُلُفت ایرانی روی زمین پهن شده بود.
پسری که زنده ماند
شاید کار به جایی بکشه که مجبور شی بین حکمرانی به دنیا و لِه شدن زیر چکمه‌ش یکی رو انتخاب کنی.»
آنی
به نظرِ کال، جاسپر عادتِ نفرت‌انگیزی داشت: همیشه می‌توانست بدترین چیزی را که ممکن است به فکر مردم برسد، تصور کند.
کاربر ۳۷۰۷۱۷۲
یک قالیِ کُلُفت ایرانی روی زمین پهن شده بود. تامارا مشغول لوله کردن آن شد و بعد یک درِ مخفیِ چهارگوش از زیر فرش بیرون زد. تامارا سرش را بالا آورد. «بیا کمکم کن.»
کتابخوان📖🫧
۱) حرف‌های جدی باعث می‌شدند حداقل به‌مدت ده دقیقه ابری از حماقت، انسان را در خود بگیرد؛ ۲) حالا که آن ابر از میان رفته بود، اصلاً نمی‌دانست باید به تامارا چه بگوید و ۳) اصلاً نمی‌دانست حالا باید چه‌کار کند.
خخخخخخ
روانیِ بدذات بوده و یه لشکر بزرگ از موجوداتِ از مرگ برگشته داشته و سعی کرده دنیای جادوگری رو نابود کنه؛ نه برای اینکه می‌خواسته مُرده‌ها رو به زندگی برگردونه. این چیزیه که همه می‌خوان. برای همینم هست که این‌همه طرفدار داشته. چون همه عزیزی رو از دست داده‌ن؛ چون وقتی کسی رو از دست می‌دیم، جوابی وجود نداره و همه‌چی خیلی بیهوده و بی‌هدف و احمقانه به نظر می‌رسه.
پسری که زنده ماند
«بعضی‌وقت‌ها مجبوریم مردم رو وِل کنیم. بعضی‌وقت‌ها اتفاق‌هایی می‌افته که قابل جبران نیست.»
Mostafa
آرون گفت: «بالاخره همه باید بمیرن. نمی‌دونم اینکه ما به‌خاطر مجیستریوم بمیریم، چه فایده‌ای داره.» کال صدای هِق‌هِق خفهٔ تامارا را شنید، تامارا دستگیرهٔ در را چرخاند و از اتاق خارج شد.
مهدیار یوسف

حجم

۷۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

حجم

۷۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد